انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: گفتگو از مرگ انسانیت است(مطئن باش اگه نخونی ضرر کردی 3پاس هم نمیخواد فقط بخون)
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
ممنون که اومدی بخونش
Heart
از همان روزی که دست حضرت قابیل 
گشت آلوده به خون حضرت هابیل 
از همان روزی که فرزندان آدم 
زهر تلخ دشمنی در خون شان جوشید 
آدمیت مرده بود
گرچه آدم زنده بود 
از همان روزی که یوسف را برادرها به چاه انداختند 
از همان روزی که با شلاق و خون دیوار چین را ساختند 
آدمیت مرده بود 
بعد دنیا هی پر از آدم شد و این آسیاب 
گشت و گشت 
قرنها از مرگ آدم هم گذشت 
ای دریغ 
آدمیت برنگشت 
قرن ما 
روزگار مرگ انسانیت است 
سینه دنیا ز خوبی ها تهی است 
صحبت از آزادگی پاکی مروت ابلهی است 
صحبت از موسی و عیسی و محمد نابجاست 
قرن موسی چمبه هاست 
روزگار مرگ انسانیت است 
من که از پژمردن یک شاخه گل 
از نگاه ساکت یک کودک بیمار 
از فغان یک قناری در قفس 
از غم یک مرد در زنجیر حتی قاتلی بر دار 
اشک در چشمان و بغضم در گلوست 
وندرین ایام زهرم در پیاله زهر مارم در سبوست 
مرگ او را از کجا باور کنم 
صحبت از پژمردن یک برگ نیست 
وای جنگل را بیابان میکنند 
دست خون آلود را در پیش چشم خلق پنهان میکنند 
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا 
آنچه این نامردمان با جان انسان میکنند 
 صحبت از پژمردن یک برگ نیست 
فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست 
فرض کن یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست 
فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست 
 در کویری سوت و کور 
در میان مردمی با این مصیبت ها صبور 
صحبت از مرگ محبت مرگ عشق 
گفتگو از مرگ انسانیت است 
   

فریدون مشیری
tyyyy
خوب بود |=
wwwoooooooooooooooooowwwwwwwwwww
ٍ.
.
عالی بود HeartHeartHeartHeartHeart
ممنون زیبا بود
ممنون .___. ^___~
من کپیش کردمSleepy
مرگ اگر مرد است گو نزد من آی
تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگTongue