انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: طنز؛ پدرم نیومده... دراومده!
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
گفت وگوی داماد با پدر زن در روز خواستگاری

پدر زن: خب آقا داماد پدرتون کجا هستند؟ نیامدند!

داماد: وا... ایشون نیستند.

پدرزن: کجا هستند؟

داماد: در آمده اند با اجازه شما.

پدرزن: ای بابا. چرا؟

داماد: برای این که من 10 سال است دارم کار می کنم که پولی دربیارم و بتوانم زن بگیرم.

پدرزن: خب چه ربطی به پدرتان دارد؟

داماد: آدم که10 سال جان بکند و در سرما و گرما عرق بریزد پدرش در می آید. کاملن طبیعی است.

پدر عروس پیراهنش را می زند بالا و جای بخیه روی شکمش را نشان می دهد:

- اینجا رو اینجا رو!

- آخی! بمیرم. اوف شده؟

- آره!

- چرا؟

- حدس بزن.

- در نبرد با بوفالو آسیب دیدین؟

- برو بالاتر.

- تانک از شکم مبارک رد شده؟

- برو بالاتر.

- کاراکتر گرگ در قصه بز زنگوله پا هستید که توله بز‌ها را خورده بود و عاقبت مامان بزی زد شکمش را سرویس کرد؟

- برو بالاتر.

- عقاب که نیستم پدرجان، تا همین جایش هم با نردبان رفتم.

- خب خودم می گویم! بخیه‌های سزارین است!

- عجب! حاج خانوم سرشون شلوغ بود که شما وضع حمل کردید؟

- نه. ناخواسته بود.

- الهی! افسردگی هم داشتید بعد زایمان؟

- خیلی زیاد. هنوز هم افسرده ام.

- خب پدر بچه کیه؟

- جهیزیه!

- جهیزیه که مونث است پدرجان.

- من هم مذکرم، دلیل نمی شود. مهم تفاهم است.

- چطور اتفاق افتاد؟ شما... جهیزیه...

- باباجان اینها همه استعاری است! می خواستم بگویم که من زیر بار جهیزیه زاییدم، تو هم باید جبران کنی.

- یعنی من هم بزایم؟

- نخیر، نیازی نیست. فقط ما رسم داریم که مهریه دختر به تعداد موهای سر پدرش باشد.

داماد یک نگاهی به سر خالی پدرزن می کند: خب خدا را شکر که خطر رفع شد.

- دلت را خوش نکن! ماینوکسیدیل زده ام به سر مبارک و قرار است انشاءا... به زودی موهایم بشود قد باتیستوتا! تازه اگر دارو جواب نداد مو می کارم.

- به ما که رسید تکنولوژی پیشرفت کرد؟

- همینی که هست. عروسی هم باید در حد المپیک باشد.

- یعنی چه؟

- یعنی همین!

- یعنی در عروسی مشعل حمل کنیم و مهمانان هم در قالب کاروان‌های جداگانه رژه بروند؟

- مزه نریز! از لحاظ مسکن هم باید تامین باشی.

- آقا کمی رعایت کنید. به این امر توجه کنید که پدر بنده در آمده.

- من هم موقع زایمان پدرم درآمد! این به آن در.

- خب ما باید کمی فکر کنیم! اجازه بدهید برویم جاهای دیگر هم سر بزنیم باز هم مزاحم می شویم.

- اختیار دارید. بهرحال این دختر متعلق به شماست. اصلن قابل شما را ندارد.

- حراج تابستانی هم دارید؟

- بله.

- شرایطش چیست؟

- در مهریه 20 درصد تخفیف قائل می شویم.

- یک جوری حساب کنید مشتری شویم.

- حالا ببینم تا آن موقع شرایط به چه ترتیب است، این 1+5 به کجا می رسد.

- خیلی ممنون. پس ما بعدن خدمت می رسیم.

- خواهش می کنم. اختیار دارید. بفرمایید بیرون.
طنز؛ پدرم نیومده... دراومده! 1