من همونیم که میگُفت دوست دارم .. ولی تُ نشناختی منو ..آخه چرا آخه ..
حالا دیگه رو دیوار چیزی نمونده باقی / جز آگهیِ مرگِ همکوچههای یاغی
ی اُتاق خلوت با ی سیگار تک پر .. میشه روزی رو سر کرد که تو نباشی اصلا ..
آرع چند وقتیه دورم خلوته آرع من موندم با ی ورقه :|
وقتِ رفتن هَر چی خواستی از اتاقِ من بِبَر / آینه رُ بِبَر ، با این دِلِ همیشه دربهدر
ساعتُ بِبَر تا من دقیقهها رُ نشمارم / عکستُ بِبَر ، شاید یادم بِره دوست دارم
خودتو ببین بعد ی نیگا ب من بنداز .. حالـا تفاوت رو احسـاس کُن با اون مغـز نداشتت :|
عمـو جون -_-
پردهخونی بَسه ، مطرب ! دلِ صدپاره رُ دریاب / خوابِ بیدغدغه ننگه ! وقتشه بپّری از خواب
تا کجای قصه میشه ، تن به ضربِ دلخوشی داد ؟ / بخون از خرابههای ، پُشتِ این پردهی آباد
میگذرونم میگذرونی من چجوری میگذرونم تُ چجوری میگذرونی ..
وقتی خورشید ، یخ ببنده ، یعنی عُمره شب بلنده / ای طلوعِ بیبهانه دلِ ما پیشِ تو بنده
اینجا رخصتِ نفس نیست اینجا کرکس تو قفس نیست / پیشِ خودسوزیِ طاووس ، اشکای منُ تو بَس نیست
اون شعر بالایی منو خیلی خوب گفتی آفرین من هر سپاسی میدم بدون شعرت خوب بوده
آره تنهام نگو داری میری/// توام که بیکس که بی من میمیری///منم عاشق توی دنیای پوچ///گیج و شلوغ بی تو نیست و نابود
تنهام .. ولی نع مث اون بـالایی .. غریبم ولی نَ در حد اون بـالـایی ..
حلـالمون کُن خُدا .. که نبودیم باهات .. ولی .. تُ بودی پا ب پای بنده هات ..