انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: طنز؛ نکات کنکوری درباره نمایشگاه کتاب!!!!!!!!!
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
اگر راه قرض دارید که حتما سری به نمایشگاه کتاب بزنید، به این نکات توجه کنید:

الف) تعطیلی: آقا اولا که اسمش نمایشگاه کتاب است، یعنی جهت نمایش کتاب! از اینکه هیچ کتابی نخریده‌اید احساس شرم و حیا نکنید... خریدن برای سایر روزهای سال است. دوما حتما از این فرصت استفاده کنید، سر استادتان گول بمالید که «استاد کلاس رو تعطیل کن پاشیم بریم نمایشگاه،» فقط بالا غیرتا واقعی بیایید نمایشگاه، بعضا دیده شده دوستان از تعطیلی استفاده کرده و در کافه، سینما، پارک و حتی پارتی دیده شده‌اند، واقعا شانس آوردیم از پارتی بدتر در مملکت نداریم وگرنه آنجا را هم استاد می‌کردند! کلا ما یک چیزی را از این مملکت فهمیدیم، اینکه نه تعطیلات از ملت ما برمی‌گردد و نه ملت ما از تعطیلات! کلا ملت تعطیلاتی هستیم.

ب) قیمت: ما نه اینکه همگی توانگریم، زیاد به قیمت روی کتاب نگاه نمی‌کنیم. با این حال این نکته را برای آن سه درصد قشر آسیب‌پذیر جامعه می‌نویسیم. کتاب های زیادی هستند که قبل از سال 88 و گرانی ویرانگر کاغذ، چاپ شده‌اند و بعضا ناشران منصفی وجود دارند که روی قیمت آنها برچسب جدید نزده‌اند... پس اگر کتابی قبل از این سال منتشر شده، از تخفیف ده درصدی استفاده کنید و بی‌درنگ کتاب را بخرید. حتی اگر به دردتان نخورد، به عنوان کادوی تولد که می‌شود انداخت به دوستان عزیزتر از جان!

ج) اشانتیون: آقا غرفه‎‌دارها زرنگ شده‌اند، سابق براین می‌رفتی نمایشگاه، کلی اشانتیون، نایلکس خوشگل، پاکت شیک، خودکار و دفترچه یادداشت برمی‌داشتی، یا بهتر است بگوییم غارت می‌کردی! اما حالا تا حرفش را می‌زنی ناشر می‌گوید برو بازار لوازم‌التحریر! اما هنوز ناامید نشوید. بعضا غرفه‌دارانی هستند که روی پیرزن ها را زمین نمی‌اندازند، چون می‌دانند آنها دوست دارند چهار تا اشانتیون ببرند خانه به نوه‌هایشان بدهند. پس برای گرفتن اشانتیون به مادربزرگتان رو بزنید. اگر به هر دلیل ایشان قبول نکرد، خودتان عینهو اکبر عبدی با لباس مبدل به نمایشگاه بیایید!

د) کمبود محبت: اگر دنبال این هستید که غرفه‌دارها شما را تحویل بگیرند و با شما وارد مذاکره و گفت‌و گو بشوند، اولین قدم این است که کت و شلوار شیک و با پرستیژی بپوشید، ریش پروفسوری بگذارید و موها را شانه کنید. بعد ادعا کنید که خودتان غرفه دارید و پدرتان ناشر است. شماره تماس و کارت ویزیت رد و بدل کنید و دقایقی درباره پروژه بزرگ آینده، نیاز به جذب شریک و یا دایر نمودن نمایندگی در شهرستان صحبت کنید. حداقل عایدی شما پکیج‌های شیک و خوشگلی است که البته به هیچ دردتان هم نمی‌خورد. اما خب شما ایرانی هستید و آن لحظه فکر می‌کنید «وای چه خوبه بگیرم» فقط توجه داشته باشید که هرچه غرفه و دکوراسیونش اشرافی‌تر باشد، کمتر وقتتان به هدر می‌رود. مردم آزار هم خودتانید!

ه) با نامزد، همسر یا امثالهم به نمایشگاه نیایید! چون اولا آمدن با آنها مساویست با همرنگ جماعت شدن و خرید تنقلات! اگر نخرید می‌گویند خسیس نمی‌خواهد دست توی جیبش کند! حالا درست است که نمایشگاه یعنی ذرت مکزیکی و سیب‌زمینی سرخ‌کرده، اما برای یک ذره از آنها، پول خون پدربزرگشان را از شما خواهند گرفت. و دلیل دوم هم که معلوم است، اصلا نمایشگاه برای پیدا کردن شریک زندگی‌ست، پس اگر نامزد دارید، کلا از مزایای نمایشگاه محروم خواهید شد. در نهایت توصیه‌های ایمنی ما را جدی بگیرید و دست در دست هم بدهید به اردیبهشت، تا میانگین مطالعه کشور را پنج دقیقه افزایش دهید.
طنز؛ نکات کنکوری درباره نمایشگاه کتاب!!!!!!!!! 1