انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: شیریـ♥ـن و فــ♥ـرهاد
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
شیریـ♥ـن و فــ♥ـرهاد 1

من نه آنم که دو صد مصرع رنگین گویم
من چو فرهاد یکی گویم و شیرین گویم













ای عشق مرا به شط خون خواهی برد / چون قیس به وادی جنون خواهی برد
فرهاد صفت در آرزویی شیرین / دنبال خودت به بیستون خواهی برد . . .













همیشه شیرین نباش !
فرهاد گاهی باید طعم دیگری را تجربه کند . . .













عاشقی را شرط اول ناله وفریاد نیست
تا کسی از جان شیرین نگذرد فرهاد نیست
عاشقی مقدورهر عیاش نیست
غم کشیدن صنعت نقاش نیست













تورا چه به فرهاد ؟
یک فرهاد بود و یک بیستون عاشقی !
تو همین یک وجب دیوار را بردار . . .
من باورت می کنم













نانوا هم جوش شیرین میزند . . .
بیچاره فرهاد !













دل کندن اگر کار آسانی بود ، فرهاد به جای بیستون دل میکند !













یه زمونه ای شده !
اگه برای عشقت کوه هم بکنی به پای فرهاد بودنت نمیذاره !
میذاره به پای کنه بودنت !













بیستون کنده شدو عشق به جایی نرسید
دیگر از تیشه ی فرهاد بدم می آید !













از عشق های این روزا داستانی به بلندای شنگول و منگول هم نمیتوان نوشت !
چه برسد به شیرین و فرهاد !













از بیستون نیاید صدای تیشه . . .
گویا که فرهاد به خواب “ شیرین ” رفته باشد . . .













خدایا من چه سازم ، خسته راهی درازم
نه فرهادم که مرد از داغ شیرین ، نه ایوبم که با دنیا بسازم . .













اگر با من نبودش هیچ میلی / چرا ضرف مرا بشکست لیلی . . .