انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: وابستگی
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
وابستگی 1


ای کاش نگاه خسته را خوابی بود / یا در شب بی ستاره مهتابی بود

ما مثل دو کاج دور از هم هستیم / ای کاش که بین من و تو تابی بود . . .
.
.
.
بوی نفسهای لبت جان و دلم وا می کند

اما نمی دانم چرا امروز و فردا می کند

با بودنت کنار من ، غم های عالم می رود

فکر تو در این قلب من هر لحظه غوغا می کند . . .
.
.
.
حسادت نکن! … این که بعد از تو بغل گرفته ام …

زانوی غـَم اســت
.
.
.
از حساب و کتاب بازار عشق

هیچ گاه سر در نیاوردم !

و هنوز نمی دانم چگونه می شود

هربار که تو بی دلیل ترکم می کنی

من بدهکارت می شوم ؟
.
.
.
این بار من یک بارگی در عاشقی پیچیده ام

این بار من یک بارگی از عافیت بُبریده ام

در دیده ی من اندر آ، وز چشم من بنگر مرا

زیرا برون از دیده ها منزلگهی بگزیده ام
.
.
.
تو به احساست بیاموز نفس نکشد

هوای دل ها آلودست

اینجا

فاصله یک عشق تا عشق بعدی

یک نخ سیگار است . . . !
.
.
.
ایـن شــعرهـــا
بـــرونــد بــه جــهنّم
مــن فقــط
دیــوانـه ی آن لحــظه ام…
که قــــلبت…
زیــــر ســـرم
دسـت و پـــا بزند….
.
.
.
تـــو برمی گردی و زندگی را از جایی که پاره شده دوباره به هم می دوزیم
در صندوقِ خاطره ها هنوز نخ برای بخیه زدن هستـــــــــ…!
.
.
.
آهاے همیشگے ترینم!
تمام فعل هاے ماضے ام را ببر..
چہ در گذر باشے
چہ نباشے
براے من استمــــــــــــــــــــــــــــــــــــرارے
خواهے بود..
من هر لحظه تو را صرف مے کنم!
.
.
.
هنوز هم وقتی باران می آید
تنم را به قطرات باران می سپارم
می گویند باران رساناست
شاید دستهای من را هم به دستهای تو برساند
.
.
.
پلکهای مرطوب مرا باور کن
این باران نیست که میبارد
صدای خسته ی من است که از چشمانم بیرون می ریزند . . .