انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: داستان عاشقانه و گریه دار..کوتاه
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
دختر، از دوستت دارم گفتنهاي هر شب پسره خسته شده بود ...



يک شب وقتي اس ام اس آمد بدون آن که آنرا بازکند موبايل را گذاشت زير بالشش و خوابيد !


صبح مادرِ پسره به دختره زنگ زد گفت : پــــســــــرم مـــــــــرده ...


دختره شوکه شد و چشم پر از اشک بلافاصله سراغ اس ام اس شب گذشته رفت ...


پـــســــــره نــوشــتـــه بـــــــود:


تصادف کردم با مشکل خودم را رساندم دم درخانه تان لطفا بياپائين ميخوام براي آخرين بار ببينمت ...


« خـــــيــــلـــــي خــــيـــــلــــــــي دوســــتـــتـــــدارم »

نظر سپاس؟خیلی سنگ دلینcrying
تکراریHeartولی خوب ممنون
مرسی....گریمو در اووردی توcrying
داستان تنهاییم را حک نکردند بر صحفه ی روزگار حک کردن برروی سنگ قبرم
تکراریی
خونده بودمش ولی بازم سپاس
جاش اينجانيس