انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: جوووووووووک
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
خانومه اومده تعمیرگاه باد چرخای ماشینشو تنظیم کنه

به آقاهه گفت اقا باد خارجی بزنیدلطفا:|

اوستاهه که اینکاره بود گفت نگران نباشید

تو کل منطقه فقط ماییم که باد خارجی میزنیم بقیه یا چینیه یا ایرانی

الان براتون صورتیشو زدم

دختر : واااااااا چرا صورتی؟

این ماشینه بابامه

بقیشو نمیتونم بگم مودم از خنده قطعو وصل میشه Smile))))

جوک جدید,جوک جدید 93,جوک باران,جوک های خنده دار,جوک

جوک جدید

مامانم داشت سوپ درست میکرد

بهش گفتم مامان هویج نریز من دوست ندارم!

میگه نترس رو مزش تاثیر نداره !

میگم پ چرا میریزی اگه تاثیر نداره؟

میگه خوشمزش میکنه :|

:|

جوک جدید,جوک,جوک 93,جوک جدید 93,جک,جک جدید 93

جوک جدید

مامانه من همش دعا میکنه من بچه دار بشم…
بهش میگم بجای اینهمه دعا برو واسم زن بگیر، بخدا من تنهایی نمیتونم تکثیر بشم!!

جوک جدید,جوک جدید 93,جوک خنده دار,جوک جالب,جوک 1393

جوک حیف نون

ﭼﻬﺎﺭ ﻧﻔﺮ ﺳﻮﺍﺭ ﺗﺎﮐسی حیف نون ﻣﯿﺸﻦ ﻭﻟﯽ ﮐﺮﺍﯾﻪ ﻧﺪﺍﺷﺘﻦ ﺑﺪﻥ!

ﻗﺮﺍﺭ میذارن ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﺸﻦ ﻭ فرار کنن !

ﺑﻌﺪﺍﺯ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﭼﻬﺎﺭﺗﺎﺷﻮﻥ ﺩﺭﺍﯼ ﻣﺎﺷﯿﻨﻮ ﺑﺎﺯﻣﯿﮑﻦ ﻭ با سرعت ﭘﺎ ﺑﻪ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯿﺬﺍﺭﻥ

ﻣﯿﺮﻥ ﺗﺎ ﻣﯿﺮﺳﻦ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺳﺎﺧﺘﻤﻮﻥ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﻫﯿﭽﮑﯽ ﻫﯿﭽﮑﯽ ﺭﻭ ﻧﻤﯿﺪﯾﺪ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺻﺪﺍﯼ تند تند زدن ﻧﻔﺴﺸﻮﻥ ﻣﯿﺎﺩ

ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ می زنه رو شونه ﺑﻐﻠﯿﺶ ﺑﻬﺶ میگه ﻓﮑﺮﺷﻮ بکن ﺣﺎﻻ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ داره !

حیف نون بهش می گه بابا راننده منم ، فقط بگین چی شده ؟

جوک حیف نون,جوک 1393,جوک 93,جوک جدید,جوک جدید 93,جوک حیف نون

فانتزی من

فانتزی من اینه:
به طرف بگم جدا شیم بعد محکم بزنه تودهنم و بگه خفه شو کصافطه خر بیا بغلم….
ولی همیشه از شانس بده من طرف میگه اوکی هرجور راحتی…

فانتزی من,جوک فانتزی من,جوک,جوک جدیذ,جوک 93,جوک جدید 93

جوک

اینایی که صب ساعت 5 پا میشن میرن میدوئن

بعد میان دوش میگیرن بعد صبحانه میخورن میرن سرکار

فتوشاپن !؟

جوک جدید,حوک 93,جک 93,جوک جدید 93

جوک

روزی به لقمان هیچی نگفتند. همینطوری ساکت نگاهش کردند. آخر خودش خسته شد و گفت: «از بی ادبان!»

جوک جدید,حوک 93,جک 93,جوک جدید 93

جوک جدید

بعضی ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﮐﻨﻦ
ﻭﻟﯽ ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺻﻮﺭﺗﺸﻮﻥ ﺗﻤﻮﻡ ﻣﯿﺸﻪ

جوک جدید,حوک 93,جک 93,جوک جدید 93

جوک جدید

بچه بودم وقتی اسفناج میخوردم حس میکردم زورم بیشتر شده،میرفتم تو کوچه دعوا
.
.
.
.
مثله خر کتک میخوردم، بر میگشتم