06-06-2014، 16:09
پسر به بابا : بابا میشه بپرسم شما ساعتی چقدر پول در میارین ؟
.
.
.
.
پدر : تو نباید دخالت کنی توی این مسائل ! ولی من ساعتی ۱۰ هزار تومان در میاریم
پسر : بابا میشه ۵ هزار تومان ازت قرض بگیرم ؟
پدر : برای این پرسیدی ؟ نه نمیشه تو پول نیاز نداری ( با حالت عصبی
پسر بدون اینکه چیزی بگه سرشو میندازه زیر و میره توی اتاقش
پدر با خودش فکر کرد “چرا من عصبانی شدم ؟
” باید بفهمم واسه ی چی بچه ی ۱۰ ساله ۵ هزار تومن پول میخواد !
در اتاق پسر باز شد
پدر : پسرم ببخشید عصبانی شدم بیا این ۵ هزار تومن اما اول بهم بگو واسه ی چی میخوای این پولو؟
پسر در حالی که ۴ هزار تومن پول از زیر بالشتش بیرون میاورد]پدر پولم کمه . .. میشه بهم تخفیف بدی ؟
پدر با تعجب : تخفیف ؟ واسه ی چی ؟
پسر : میشه بجای ۱۰ هزار تومن ۹ هزار تومن بگیرین و ۱ ساعت مال من باشی فردا شب ؟
میخوام فردا شب با هم شام بخوریم
پدر سرشو زیر انداخت و اشک از چشماش سرازیر شد
.
.
.
.
پدر : تو نباید دخالت کنی توی این مسائل ! ولی من ساعتی ۱۰ هزار تومان در میاریم
پسر : بابا میشه ۵ هزار تومان ازت قرض بگیرم ؟
پدر : برای این پرسیدی ؟ نه نمیشه تو پول نیاز نداری ( با حالت عصبی
پسر بدون اینکه چیزی بگه سرشو میندازه زیر و میره توی اتاقش
پدر با خودش فکر کرد “چرا من عصبانی شدم ؟
” باید بفهمم واسه ی چی بچه ی ۱۰ ساله ۵ هزار تومن پول میخواد !
در اتاق پسر باز شد
پدر : پسرم ببخشید عصبانی شدم بیا این ۵ هزار تومن اما اول بهم بگو واسه ی چی میخوای این پولو؟
پسر در حالی که ۴ هزار تومن پول از زیر بالشتش بیرون میاورد]پدر پولم کمه . .. میشه بهم تخفیف بدی ؟
پدر با تعجب : تخفیف ؟ واسه ی چی ؟
پسر : میشه بجای ۱۰ هزار تومن ۹ هزار تومن بگیرین و ۱ ساعت مال من باشی فردا شب ؟
میخوام فردا شب با هم شام بخوریم
پدر سرشو زیر انداخت و اشک از چشماش سرازیر شد