انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: گیر دادن رستم به سهراب
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
چنين گفت
 رســتم به سهـــراب يلکه من آبـــرو دارم انــــــدر محل

مکن تيز و نازک ، دو ابـروي خود
دگر سيخ سيـخي مکن؛ مـوي خود

شدي در شب امتــــــحان گرمِ چت
بروگــمشو اي خــاک بر آن سـرت

اس ام اس فرستادنت بس نبــــــــود
که ايمـيل و چت هم به ما رو نمـود

رهـا کن تو اين دختِ افراسيــــــاب
که مامش ترا مي نمــــايد کبــــــاب

اگر سر به سر تن به کشتن دهيـــم
دريغـــا پسر، دستِ دشــمن دهيـــم

چوشوهر دراين مملکت کيمــياست
زتورانيان زن گرفتـــــن خطـــاست

خودت را مکن ضــــايع از بهــر او
به دَرست بـــپرداز و دانش بجـــــو

دراين هشت ترم،اي يلِ با کـلاس
فقـط هشت واحد نمـودي تو پاس

توکزدرس ودانش، گريزان بـُدي
چرا رشــته ات را پزشـکي زدي

من ازگـــــــــور بابام، پول آورم
که هــرترم، شهـريه ات را دهـم

من از پهلــــــوانانِ ¬ پيــشم پـــسر
ندارم بجــز گرز و تيـــغ و ســپر

چو امروزيان،وضع من توپ نيست
بُوُد دخل من هفـده و خرج بيست

به قبـض موبايلت نگـه کرده اي
پــدر جــــد من را در آورده اي

مسافر برم،بنـده با رخش خويش
تو پول مرا مي دهي پاي ديـــش

مقصّر در اين راه ، تهيميــنه بود
که دور از من اينگونه لوست نمود

چنيـن گفت سهـراب، ايـــول پـدر
بُوَد گفـــته هايت چو شهـد وشکر

ولـي درس و مشق مرا بي خيـال
مزن بر دل و جان من ضــد حال

اگرگرمِ چت يا اس ام اس شويــم
ازآن به که يک وقت دپرس شــويم
تکراری2mo5
تکراری×
ولی عالـــــــــــــــــــــــــــــی
خخخخخ باحال بود