14-06-2014، 9:28
یکی از لذتایی که هیچ وقت نبوده...
بخوایم بریم (جشنی ،عروسی٫یا هر جای دیگه ایی) لاک دست راستش مونده باشه بیاره پیش من بگم برام بزن
من:نمیشه من نمیزنم (آخه از بوی لاک بدم میاد)
اون:شــــایـــانــــــ(به صورت خواهش)
من:نـــــه
اون:بوس بوس قول میدم ببوسمت
من:در حال فک کردن٫نه مثه این که می ارزه.باشه میزنم
اون:مـــــــــــــــــــــــــــــاچ
من: نـــــــــــــــــــــه جای رژ لبش موند
اون:در حال هار هار خندیدن
من:زهــــر مار(این زهرمار همون جـــــــــــانم ــــه)
یعنی چون عاشق خندیدنشم چیزی بهش نگفتم واگرنه زده بودم لهش کرده بودم
یکی از فانتزیام اینه که مخاطب خاصمو ببرم خونه با خانواده بشینیم پای سفره
بعد هِی مامانم نگاش کنه بگه وای عروس گلم چه چادر بهش میاد
بعد اونم ذوق مرگ بشه از خجالت بیاد خودشو بچسبونه به من!
منم یکی بخوابونم زیر گوشش بگم درست بشین جلو چارتا بزرگتر … والا !!!:|
[url=http://www.4jok.com/user/55972][/url]
یکی از فانتزی هام اینه که ازم بپرسن: علم بهتر است یا ثروت؟!؟؟
منم کلی فکر کنم و بگم هیچکدوم! خــــــــواب رو عشقه!!!!!!!
اصن مگه غیر از اینه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!
یکی از دوستام باباش ون داشت، تعریف میکرد یبار با حدودا 25 نفر از فامیلا نشستیم توش راه افتادیم تو جاده!
به اتوبان که رسیدیم پلیس گرفتمون، گفت خدایش فقط بگید چطوری توش جا شدید دیگه کاریتون ندارم!!
خخخخخ مردم نابود شدن رفت!!
یکی از فانتزیام اینه که تو متروباشم و وقتی با گوشیم اس میدم بنویسم زیپ طرف بازه والا با این نگاه کردنشون
ﯾﮑﯽ ﺍﺯیکی از فانتزیام اینه که صبح پاشم ببینم سوالای امتحان رو میزه..... بعد برم بین برگه ها محو شم!!!
یکی از فانتزی های ریز بنده اینه که
بدو بدو برم سر کوچمون و با یه حالت مضطرب و نگران بگم: تاکسی تاکسی
بعد که تاکسی جلو پام نگه داشت سوار شم و به راننده بگم :
>>هر چقد میخای بهت میدم فقط اون ماشینو تعقیب کن واسم<<
اَصن لامصب اوج کلاسه کصافد ^_^
يكي از فانتزيام اينكه
يه گوشي اختراع كنم كه وقتي ميخواي شماره كسي رو سيو كني فقط به اسم اصليش سيو بشه ....
مثلا : اگه بخواي سحر رو سامان سيو كني يا سامانو سحر سيو كني error بده ...! خخخخ ^_^
.
.
غلط كردم نگران نباشيد اختراع نميكنم !اصاب نداريدا!
ولي اگه سپاس ندید اختراع ميكنم ! حواستون باشه @_@
بخوایم بریم (جشنی ،عروسی٫یا هر جای دیگه ایی) لاک دست راستش مونده باشه بیاره پیش من بگم برام بزن
من:نمیشه من نمیزنم (آخه از بوی لاک بدم میاد)
اون:شــــایـــانــــــ(به صورت خواهش)
من:نـــــه
اون:بوس بوس قول میدم ببوسمت
من:در حال فک کردن٫نه مثه این که می ارزه.باشه میزنم
اون:مـــــــــــــــــــــــــــــاچ
من: نـــــــــــــــــــــه جای رژ لبش موند
اون:در حال هار هار خندیدن
من:زهــــر مار(این زهرمار همون جـــــــــــانم ــــه)
یعنی چون عاشق خندیدنشم چیزی بهش نگفتم واگرنه زده بودم لهش کرده بودم
یکی از فانتزیام اینه که مخاطب خاصمو ببرم خونه با خانواده بشینیم پای سفره
بعد هِی مامانم نگاش کنه بگه وای عروس گلم چه چادر بهش میاد
بعد اونم ذوق مرگ بشه از خجالت بیاد خودشو بچسبونه به من!
منم یکی بخوابونم زیر گوشش بگم درست بشین جلو چارتا بزرگتر … والا !!!:|
[url=http://www.4jok.com/user/55972][/url]
یکی از فانتزی هام اینه که ازم بپرسن: علم بهتر است یا ثروت؟!؟؟
منم کلی فکر کنم و بگم هیچکدوم! خــــــــواب رو عشقه!!!!!!!
اصن مگه غیر از اینه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!
یکی از دوستام باباش ون داشت، تعریف میکرد یبار با حدودا 25 نفر از فامیلا نشستیم توش راه افتادیم تو جاده!
به اتوبان که رسیدیم پلیس گرفتمون، گفت خدایش فقط بگید چطوری توش جا شدید دیگه کاریتون ندارم!!
خخخخخ مردم نابود شدن رفت!!
یکی از فانتزیام اینه که تو متروباشم و وقتی با گوشیم اس میدم بنویسم زیپ طرف بازه والا با این نگاه کردنشون
ﯾﮑﯽ ﺍﺯیکی از فانتزیام اینه که صبح پاشم ببینم سوالای امتحان رو میزه..... بعد برم بین برگه ها محو شم!!!
یکی از فانتزی های ریز بنده اینه که
بدو بدو برم سر کوچمون و با یه حالت مضطرب و نگران بگم: تاکسی تاکسی
بعد که تاکسی جلو پام نگه داشت سوار شم و به راننده بگم :
>>هر چقد میخای بهت میدم فقط اون ماشینو تعقیب کن واسم<<
اَصن لامصب اوج کلاسه کصافد ^_^
يكي از فانتزيام اينكه
يه گوشي اختراع كنم كه وقتي ميخواي شماره كسي رو سيو كني فقط به اسم اصليش سيو بشه ....
مثلا : اگه بخواي سحر رو سامان سيو كني يا سامانو سحر سيو كني error بده ...! خخخخ ^_^
.
.
غلط كردم نگران نباشيد اختراع نميكنم !اصاب نداريدا!
ولي اگه سپاس ندید اختراع ميكنم ! حواستون باشه @_@
