انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: بیوگرافی آلپا چینو
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
متولد:25 آوریل 1940

هنگامی كه آلپاچینو با فیلم قهوه چینی به بیست و پنجمین فستیوال بین المللی فیلم تورنتو وارد شد،

حضورش همگان را شگفت زده نمود. او به اتفاق روبرت دنیرو بعنوان خدایان بازیگری شور و هیجان بزرگی در فستیوال به راه انداختند كه تا آنروز بی سابقه می نمود.

آلپاچینو كه تنها فرزند "سالواتوره" و "رز پاچینو" بود در بیست و پنجم آوریل 1940 در ایتالیا بدنیا آمد و هنگامی كه تنها دو سال بیشتر نداشت پدر و مادرش از یكدیگر جدا شدند و از آن پس او با مادرش زندگی می كرد.

از همان دوران كودكی به لحاظ اینكه مادرش یك هنرپیشه بود با دنیای بازیگری آشنا شد و شخصیتش بعنوان یك بازیگر در فیلمهایی كه با مادرش بازی می كرد، شكل گرفت.

او تحصیلش را از مدرسه ابتدایی بازیگری آغاز نمود و در 14 سالگی وارد مدرسه عالی بازیگری شد. اما نتوانست هیجكدام از كلاسهای آكادمیك را به پایان برساند و در نهایت از آنجا اخراج گردید.

از آن پس او به شغلهای مختلفی دست زد تا توانست با سرمایه ای كه از این كارها بدست آورده بود در استودیوی هنری "هربرت بركوف" ثبت نام نماید.

او در آنجا زیر نظر "چارل لاتون" آموزش دید و با سعی و كوشش فراوان توانست در سال 1966 جایگاهی برای خود در میان بازیگران باز نماید.

او بعنوان نقش مقابل "جیمز ارل جونز" در تئاتر "خزشهای صلح" اولین كار هنری خود را آغاز نمود و بعد از آن بخاطر نقش "مورفی" در "سرخپوستها برانكس را میخواهند" موفق به دریافت جایزه ویژه گردید.

او در فصل 68-67 بعنوان بهترین بازیگر تئاتر جامعه برادوی انتخاب شد. چند سال بعد او توانست با بازی در "ببر كراوات می زند" كه 39 بار به اجرا درآمد

مجدداٌ توجه منتقدین و رسانه ها را بخود جلب نموده و اولین جایزه "تونی آوارد" را دریافت نماید.

در سال 1969 بعنوان سیاهی لشكر در اولین فیلم خود با عنوان "من ناتالی" بازی كرد و بعد از آن در سال 1971 در فیلم "وحشت در پارك سوزن" نقش آفرینی كرد.

در همین زمان بود كه "فرانسیس فورد كاپولا" كارگردان شهیر و صاحب سبك سینمای غرب با وجود فشارهای زیادی كه از جانب استودیو بر او وارد می آمد

نقش "مایكل كورلئونه" را در فیلم پدر خوانده به آلپاچینو سپرد و او نیز با زیبایی هرچه تمامتر در آن فیلم نقش آفرینی كرد و توانست جایزه اسكار بعنوان بهترین بازیگر نقش دوم از آن خود كند.

آلپاچینو كار هنری خود را با نقش "سرپیكو" در قسمت دوم فیلم "پدرخوانده" و "یك بعدازظهر سگی" ادامه داد كه در آْنها نیز موفق به دیافت جایزه اسكار شد.

اگر چه بخاطر انقلابهایی كه در كشورش رخ داد او مجبور شد در كار خود چند سالی را توقف نماید اما مجدداٌ با آثاری همچون "صورت زخمی"، "دریای عشق" و "فرانكی و جانی" خاطرات بیاد ماندنی

و قابل توجهی را در اذهان آفرید و در سال 1977 او مجدداٌ برنده جایزه تونی آوارد گردید.

او ترجیح می داد همیشه بعد از بازی در یك فیلم كار كوچكی را نیز روی صحنه انجام دهد. بازیهای او توانست لحظات بزرگی را در پرده سینما بوجود آورد.

در دهه 90 شاهد هنرنمایی او در فیلمهایی همچون قسمت سوم "پدرخوانده"، "مخمصه" و "وكیل شیطان" بودیم كه او توانست در نهایت پنجاه و هشتمین جایزه ویژه "یك عمر تلاش مستمر" را كسب نماید.

در سال 2002 او بهمراه "روبین ویلیامز" و "هیلاری اسوانك" در فیلم "بی خوابی" ایفای نقش نمود و حال نیز در جدیدترین كار خود در سال 2005 با فیلم "تاجر ونیزی" نظر تمام جشنواره های معتبر جهان را به خود جلب نموده است. او در یكی از جدیدترین مصاحبه های خود عنوان نموده كه با گذشت 64 سال از سن خود احساس می كنم هنوز هم كاری ماندگار برای سینمای جهان انجام نداده ام و می خواهم همچنان بدنبال بهترین نقش عمرم بگردم.

اخیراٌ "جك نیكلسون" یكی از ستاره های پرفروغ هالیوود در مصاحبه خود با مجله سینمایی" ورایتی" عنوان نمود كه "فرانسیس فورد كاپولا" قبل از آلپاچینو نقش مایكل كولئونه را در در اثر با عظمت پدر خوانده به او پیشنهاد داده

و او چون در آن زمان معتقد بوده كه نقش یك ایتالیایی را باید یك ایتالیایی بازی نماید به پیشنهاد كاپولا پاسخ منفی داده است و بدین ترتیب یكی از بزرگترین فرصتهای زندگی هنری خود را از دست داده است.

او كه تا كنون دوبار موفق به دریافت جایزه پراعتبار اسكار شده است ههمچنین اعتراف نموده كه آلپاچینو در فیلم پدر خوانده با بازی حیرت انگیزش واقعاٌ همان مایكل كورلئونه است

و هرگز كسی نمی توانسته آنچنان قدرتمند در قالب آن نقش تاریخی ظاهر شود و بدین خاطر همیشه او را تحسین می كند.
آلفردو جیمز پاچینو در نیویورک دیده به جهان گشود و پدرش سالواتور پاچینو (زاده شهر کورلئونه) کارمند شرکت بیمه و مادرش رز پاچینو (دارای تبار امریکایی-ایتالیایی) خانه‌دار بود...

بیوگرافی آلپا چینو 1

والدین او هنگامی که او بچه بود از هم جدا شدند. پدربزرگ و مادربزرگ او در اصل اهل سیسیلی بودند.
وی در دوران جوانی و در حالی که بیش از ۲۲ سال از بهار زندگی‌اش نمی‌گذشت مادرش را از دست داد. پاچینو پیش از مرگ مادرش، زندگی چندان لذت بخشی را پشت سر نگذاشته بود و چون والدینش خیلی زود از هم جدا شده بودند، مجبور شد به همراه مادرش به خانه پدربزرگش نقل مکان کرده و در آن‌جا اقامت کند.
ورود او به عرصهٔ بازیگری را باید سال ۱۹۶۹ دانست. پاچینو در این سال در فیلم ناتالی و من بازی کرد و دو سال پس از آن نیز ایفای نقشی در وحشت در نیلی پارک را پذیرفت. اما بازی در این دو فیلم هرگز او را راضی نکرد تا اینکه فرانسیس فورد کاپولا تصمیم به ساخت یکی از شاهکارهای تاریخ سینما یعنی فیلم پدرخوانده گرفت و نقش «مایکل کورلئونه» به او واگذار شد. رابرت ردفورد و جک نیکلسون و جمعی دیگر از بازیگران معروف سینما مورد آزمایش قرار گرفتند. اما کاپولا فقط پاچینو را انتخاب کرد. پاچینو برای این فیلم نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد که به آن نرسید.
در سال ۱۹۷۳ او در فیلم‌های مترسک و سرپیکو بازی کرد. در مترسک نقش آدمی سرگشته را داشت که در پی هویت خویش است و در سرپیکو نیز یک پاچینوی تمام عیار بود. وی در این فیلم نقش فرانک سرپیکو افسر پلیسی را بازی کرد که فساد افسران مافوق خود را افشا می‌کند. پاچینو در همان سال بار دیگر نامزد دریافت اسکار شد اما باز هم این جایزه نصیبش نشد. اما منتقدان، جایزهٔ گلدن گلاب را به سبب بازی در سرپیکو به وی اهدا کردند.
از دیگر بازی‌های چشمگیر پاچینو می‌توان به حضورش در فیلم‌های پدرخوانده ۲ (۱۹۷۴)، بعد از ظهر سگی(۱۹۷۵) و عدالت برای همه(۱۹۷۹)» اشاره کرد. پاچینو برای بازی در همه این فیلم‌ها نامزد اسکار شد ولی مورد بی مهری اعضای اسکار قرار گرفت. او می‌گوید: «من برای اسکار بازی نمی‌کنم، چون بازیگری عشق من است، عشقی که هرگز نمی‌توانم رهایش کنم».
او برای بازی در فیلمهایی چون کرامر علیه کرامر(۱۹۷۹)، اینک آخرالزمان، متولد چهارم جولای(۱۹۸۹) برای بازی دعوت شد ولی او قبول نکرد.هنگامی که کاپولا برای فیلم اینک آخرالزمان او را دعوت کرد، پاچینو در یک جمله پاسخ منفی به او داد: «من با تو به جنگ نخواهم آمد».
دههٔ ۹۰ را برای باید دههٔ نوینی برای پاچینو دانست،زیرا او که پس از بازی در فیلم انقلاب (۱۹۸۵) مبتلا به ذات الریه شده و مدت چهار سال نیز از عالم سینما دور مانده بود، در فیلم دریای عشق (۱۹۸۹) بار دیگر خوش درخشید.از فیلم‌های معروف او در این دهه می‌توان به دیک تریسی، پدرخوانده ۳(۱۹۹۰)، فرانکی و جانی(۱۹۹۱)، گلن گری گلنراس(۱۹۹۲)، راه کارلیتو(۱۹۹۳)، التهاب(۱۹۹۵)، تالار شهر(۱۹۹۶)، وکیل مدافع شیطان، دنی براسکو(۱۹۹۷) و خودی (فیلم)(۱۹۹۸) اشاره کرد.اما برترین فیلم او در این دهه، بوی خوش زن در سال ۱۹۹۲ می‌باشد که جایزه اسکار را برایش به ارمغان آورد.او در این فیلم ایفاگر نقش مرد نابینایی بود که عشق به همنوع را به بهترین شکل ممکن بیان می‌کند. علاوه بر جایزهٔ اسکار، جایزه گلدن گلاب نیز برای این فیلم از سوی منتقدان، به او اعطا شد.زمانی که نقش شیطان در فیلم وکیل مدافع شیطان (۱۹۹۷) را ایفا کرد، همه بزرگان، نامداران و تماشاگران سینما و مردم عادی او را نابغه خواندند.
در سال ۱۹۹۶ از سوی انجمن گوتام جایزه ویژهٔ یک عمر فعالیت هنری نصیبش شد و پش از آن نیز از سوی فستیوال بین المللی فیلم سن سباستین اسپانیا، جایزه مشابهی به او اهدا شد. او در سال ۲۰۰۲ در فیلم بی خوابی نقش یک کاراگاه را بازی کرد که در تعقیب یک قاتل حرفه‌ای است. تاجر ونیزی (۲۰۰۴) را باید بهترین فیلم او از سال ۲۰۰۰ به بعد دانست.
کمتر بازیگری در سینمای جهان می‌توان سراغ گرفت که نظیر پاچینو قدرت بازی با چشم را داشته باشد. چشمان پاچینو قدرت صحبت کردن با مخاطب را دارد و می‌توان برق خاصی را در دیدگان وی احساس کرد. این یکی از امتیازات منحصر به فرد او است و فیلم پدرخوانده ۲ اوج بازی وی با چشمهایش به شمار می‌رود. قدرت و تاثیر نگاه او صحنه‌های جاودانه‌ای را در تاریخ سینمای جهان خلق کرده است.به‌عنوان مثال بازی استثنایی او در سکانس مرگ سولاتسو و پلیس خیانت کار(پدر خوانده۱) استعداد بی نظیرش را به نمایش می‌گذارد.
پاچینو در بازیگری دارای سبک ویژه‌ای است و به واقع سرشار از استعداد است و به خوبی می‌تواند ایفاگر هر نقشی باشد. نکتهٔ برجسته در بیشتر بازیهای او این است که مخاطب را با خود همراه می‌سازد. فرانسیس فورد کاپولا درباره او می‌گوید: «اگر کارگردان نمی‌شدم دوست داشتم یک پاچینو بودم». صدای گرم و دلنشین او در بازی به پاچینو کمک فراوانی می‌کند، گویی اعضای بدنش همه هنگام بازی واقعاً بازیگر هستند.
در میان ستاره‌های هالیوود، بازیگران انگشت شماری چون مارلون براندو را می‌توان یافت که صدایی مانند او داشته باشند. پاچینو تاکنون ازدواج نکرده‌است اما دارای سه فرزند است که یکی از آنان دختریی به نام جولی ماریاست (متولد ۱۹۸۸) که در پی رابطهٔ چندین ساله‌اش با مربی بازیگری آموزشگاه لی استراسبرگ، جن ترنت به دنیا آمد و دو فرزند دیگرش دوقلوهایی با نام‌های انتون و اولیویا هستند (متولد۲۰۰۱) که آن‌ها نیز ثمرهٔ رابطه ناموفقش با بورلی دی آنجلو بودند.
بعد بازی پاچینو با کولین فرول در فیلم ریکرئوت که منجر به رابطهٔ دوستانه با کولین شد ، ال اعتراف کرد که فرول یکی از استعدادهای نسل جدید هالیوود است .
آل پاچینو در زندگی شخصی خود چیزی برای مخفی کردن ندارد و شاید به همین دلیل نزد مطبوعات و روزنامه‌نگاران از محبوبیت ویژه‌ای برخوردار است. او انسانی وارسته و درستکار است که همواره تلاش دارد به همنوعان خود،آن هم به هر شکل ممکن کمک نماید و همین موضوع سبب شده تا وی دوست‌داشتنی باشد.
زدی تو کار بیو گرافی ها!
کلا به هر کاری میزنم!Sleepy
هنرمندی او در گادفادر حرف نداشت...