22-06-2014، 15:29
صبح با این قیافه بلند شدم!!
بعد مامانم جلوم ظاهر شد!
گفت: امروز تولد دختر خالته پاشو لباس خوب بپوش بریم اونجا
منم مظلوم
رفتم سراغ لباس ولی مامنم خبیثانه نگاهم کرد !!!
بعد با زور بازو اینو تنم کرد
خلاصه سوار ماشین شدیم برم عکس بگیریم ....
منو داداشم و دختر خالم عکس گرفتیم یادگاری بشه
اینم عکس:
عکس تکی دختر خالم !
داداشمو من !
عکس تکی خودم
عکس تکی داداشمم
قایفه عکساسه پس از ظاهر کردن عکس ها
بدبخت به خودش شک کرده بود
.
.
.
دادمه دارد...
دوستان من اینو خودم نوشتم از جایی کپی نکردم اگه سپاس ندی...
این سری هم به درخواست یکی از دوستان بود که گزاشتم پس اگه دوست دارید سری بعد رو بزارم
1- سپاس
2- درخواست
لطفا اسپم هم ندید!