انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: شعر طنز آفرینش مرد
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
به نام خداوند مردآفرین

که بر حسن صنعش هزار آفرین

خدایی که از گل مرا خلق کرد

چنین عاقل و بالغ و نازنین

خدایی که مردی چو من آفرید

و شد نام وی احسن الخالقین

پس از آفرینش به من هدیه داد

مکانی درون بهشت برین

خدایی که از بس مرا خوب ساخت

ندارم نیازی به لاک همچنین

رژ و ریمل و خط چشم و کرم

تو زیبایی ام را طبیعی ببین

دماغ و فک و گونه ام کار اوست

نه کار پزشک و پروتز همین !

نداده مرا عشوه و مکر و ناز

نداده دم مشک من اشک و فین!

مرا ساده و بی ریا آفرید

جدا از حسادت و بیخشم و کین

زنی از همین سادگی سود برد

به من گفت از آن سیب قرمز بچین

من ساده چیدم از آن تک درخت

و دادم به او سیب چون انگبین

چو وارد نبودم به دوز و کلک

من افتادم از آسمان بر زمین

و البته در این مرا پند بود

که ای مرد پاکیزه و مه جبین

تو حرف زنان را از آن گوش گیر

و بیرون بده حرفشان را از این

که زن از همان بدو پیدایشات

نشسته مداوم تو را در کمین !