انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: طنز باحال بیا
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
سلام به همگی!!!!!!!!!
مامان من مدیریت میخوند تو دانشگاه،بعد یه درس حسابداری دارن(همون بستانکار و بدهکار!!!)
من اومدم مثلا عین یه دختر خوب کتاب مامانمو براش بلند بلند بخونم!!!
شونصد و هفت بار به بستانکار گفتم پستاندار،بستاندار،پستانکار!!!!!!!!!!
خو لامصبا چرا تو کتاب حسابداری اصفهونی می نویسن؟؟؟؟؟؟




روز عقدم بود تازه از ارایشگاه اومده بودم,مادر بزرگم پیشم نشسته بود و چپ چپ نگام میکرد,
رفت دو مین دیگه برگشت و یواشکی صدام کرد:زهرا زهرا?
برگشتم دیدم یه شونه کوچیک که واسه خودشه اورده طوری دستش گرفته که بقیه نبینند گفت:
بگیر این شونه رو برو باهاش موهاتو شونه کن,خیلی شلخته است ,
گفتم: ننههههه!!!!
_ :ها
_:سه ساعت ارایشگر تلاش کرده تا موهامو این مدلی کنه,!!
_:ااووو پس مودلشه!!




دخـتـره تـو فـیـسـبـوک بـهـم پـی ام داده :
آقـا عـبـاس پـست آخـرتـون خيلـی بـاحـال بـود دسـتـتون درد نـکـنـه کـلـی خـنـدیـدم !!!
گـفـتـم : خـواهـش مـی کنـم,هـمـیـشـه بـخـندیـد...
گفـت: بـبـقـشـیـد لایـک نـکـردمـا,نـمـی تـونـم شـمـا رو لایـک کـنـم چـون تـو پـروفـایـلـم هـمـه فـامـیـلـن..!!!
گـفـتـم: بـعـلـه درک مـی کـنم خـیـلی هـا ایـنـو گـفـتـن اشکـال نـداره راحـت بـاشـیـد ...
((بـعـد یـادم افـتـاد پـسـت آخـرم حرف بـی ادبـی نـداشـت ))
گـفـتـم : راسـتـی پـسـت آخـرم کـه اصـن بـی ادبـی نـبـود ایـنـو چـرا لایـک نـکردی ???
گـفـت : اصـن مـشـکـل مـن پـسـتـاتـون نـیـس,مـشـکـل ایـنـه شـمـا خـودتـون عـادم درسـت حـسـابـی نـیـسـتیـد اگـه فـامـیـل بـفـهـمـن با هـمـچـیـن آدم بـیـشـعـوری فـرنـدم از کـانـون گـرم خـانـواده طـرد مـیـشـم !!! ^_^
حـرفـامـون که تـمـوم شـد خـون دمـاغ شـدم ,فـکر کـنـم ضـربـه مـغـزی شـدم Sad
مـن ضـایـع مـیـشـم تو بـخـندی ^_^
عـباس شـکسـته نـفـس :p












یه بار حالم بد شد. یهو بیهوش شدم وسط خونه . زنگ زدن اورژانس بردنم بیمارستان. چون شلوارک پام بود مامان با عجله یه شلوار برام برداشت.
بعد 1-2 ساعت حالم که جا اومد مرخص شدم. اومدم شلوار رو بپوشم دیدم مامان از بس هول بوده شلوار بابامو برام آورده.
هیچی دیگه پوشیدن شلوار کردی (اونم واسه یه دختر) و قدم زدن تو بیمارستان و خیابون هم عالمی داره که نپرس









جمعه رفته بودیم بیرون با خانواده بعد ک برگشتیم خالم از ماشین پیاده شد داشت میرفت که یادش اومد بالشو تو ماشین جا گذاشته یهو داد زد:
ماااااشینمممم تو بالشتون جا موندههههه
قیافه من اون لحظه ^ _ ^
مامانم که ترکیده بود از خنده D:








جمعه رفته بودیم بیرون با خانواده بعد ک برگشتیم خالم از ماشین پیاده شد داشت میرفت که یادش اومد بالشو تو ماشین جا گذاشته یهو داد زد:
ماااااشینمممم تو بالشتون جا موندههههه
قیافه من اون لحظه ^ _ ^
مامانم که ترکیده بود از خنده D:












جمعه رفته بودیم بیرون با خانواده بعد ک برگشتیم خالم از ماشین پیاده شد داشت میرفت که یادش اومد بالشو تو ماشین جا گذاشته یهو داد زد:
ماااااشینمممم تو بالشتون جا موندههههه
قیافه من اون لحظه ^ _ ^
مامانم که ترکیده بود از خنده D:







عـــــــــــــــــاغا یه روز که از مدرسه برگشته بودم در حین عوض کردن لباس داد زدم مـــــــــــــــــامـــــــــــــــــان گـشنـــــــــــــــــمه نـــــــــــــــــاهار چـــــــــــــــــی داریـــــــــــــــــم ؟ گودزیلامون برگشت گفت : اون کفشـــــــــــــــــام که جنسشون ژلـــــــــــــــــه ایه رو دیگه نمیـــــــــــــــــخوام میتونی بوخوریشـــــــــــــــــون!!!!!!
هیچی دیگه مونده بودم بخندم یا عصبی بشم . نیم وجب بچه به همـــــــــــــــــین راحتی منو دچار دوگا نگی شخصیتی کرد !












فولادی ترین اراده رو کسی داره که برای حفظ سلامتیش

به موقع از پای فیس بوک یاوبلاگش بلند شه و بره دسشویی …


این آدم به جایی رسیده که دیگه تموم لذتهای دنیا براش تموم شدست







فولادی ترین اراده رو کسی داره که برای حفظ سلامتیش

به موقع از پای فیس بوک یاوبلاگش بلند شه و بره دسشویی …


این آدم به جایی رسیده که دیگه تموم لذتهای دنیا براش تموم شدست
نیومد کع؟>>>!
عکساش نمیاد Undecided
ExclamationExclamation
از همگی عذر می خواهم
ویرایش شد
[font=Impact]

[size=large]لطفا نظر +3پاس یادتون نرهBig Grin[font=Times New Roman][/size]
مرسی خیلی خوب بود
SmileSmileSmile
عكساش نيومد