انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: داستان فوق العاده باحال
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
یه کشتی داشت رو دریا می‌رفت، ناخدای کشتی یهو ازدور یه کشتی دزدای دریای رو دید. سریع به خدمه‌اش گفت: برای نبرد آماده بشین، ضمنا اون پیراهن قرمز من رو هم بیارین. خلاصه پیراهنه رو تنش کرد و درگیری شروع شد و دزدای دریایی شکست خوردن

کشتی همینطوری راهشو ادامه می‌داد که دوباره رسیدن به یه سری دزد دریاییدیگه
باز دوباره ناخدا گفتواسه جنگ آماده بشینو اون پیراهن قرمز منم بیارین تنم کنم!! خلاصه، زدن دخل
این یکی دزدا رو همآوردنو باز به راهشون ادامه دادن

یکی از ملوانا که کنجکاو شده بود از ناخدا پرسید:ناخدا، چرا هر دفعه که جنگ می‌شه پیراهن قرمزتو می‌پوشی؟ ناخدا می‌گه: خوب برای اینکه توی نبرد وقتی زخمی می‌شم، پیراهن قرمزم نمی‌ذاره خدمه زخمای منو خونریزیمو ببینن در نتیجه روحیه‌شون حفظ می‌شه و جنگ رو می‌بریم

خلاصه، همینطوری که داشتن می‌رفتن، یهو 10 تا کشتیخیلی بزرگ دزدای دریایی رو که کلی توپ و تفنگ و موشکو تیر کمونو اکلیل سرنج و از این چیزا داشتن می‌بینن. ناخداهه که می‌بینه این دفعه کار یه کم مشکله، داد می‌زنه: خدمه سریع برای نبرد آماده بشین ضمنا پیراهن قرمز منو با شلوار قهوه‌ایم بیارین
ممنونHeart