انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: داستان عشقه منه عشق بی پایان منه خودم نوشتم
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
وقتی دارم این رو مینویسم هیچکی پیشم نیست ناراحتم دلشکستم مثل همیشه این دفعه ی چندمه دارم شکست میخورم از اون هایی که دوستشون دارم.
عشق های من همشون یک طرفه است اما این یکی به خاطر من هر روز میومد فکر میکردم خیلی دوستم داره اخه اولین نفری بود چهار ماه به خاطر من جایی میومد.
داستان عین همیشه از میخک شروع میشه دوست عشقم عاششقمه ما که خونمون اومد الهیه خونمون رو به روی خونه ی ی... شد.یه بار بای بای‚قلب و چیز های دیگه با دستش نشون میداد وقتی از مدرسه میومد میدیدمش چه از مدرسه چه از پنجره.عادت کرده بودم ارزوم موقعه ی مدرسه ها این بود که شنبه سری بعد از ظهرها بشه تا دو ساعت همدیگر رو ببینم.مدرسه ها تموم شد ناراحت بودم که چه طور ببینمش ولی دیدم میاد دم در محوطمون خوب بودیم تا موقعه ای که بهم شماره داد گفتم زنگ میزنم ولی شماره رو اشتباه نوشته بودم.بهش گفتم هیچکی نفهمه گفت تموم و رفت.زنگ نزدم ترسیدم دیگه نیاد ولی باز هم اومد.صبح که شد هیچکی خونه نبود وقتی مامان بابام اومدن کلی دعوام کردن بعد بابام گفتکه همه چی رو میدونه حتی گفت به باباش گفته جلوی پسرش رو بگیره.بعد گفت یک بار دیگه ی... رو اینجا ببینه با ماشین از روش رد میشه.بعد از ظهرش که اومد همه چی رو بهش گفتم اونم گفت مرسی باشه پس خداحافظ گفتم نرو ولی رفت.کلی ناراحت شدم تا اینکه دوستم بهش زنگ زد و گفت که دوست داره و ....
فرداش باز هم اومد چند روزی خونه نبودیم تا اینکه دیروز هم اومد نتونستم محلش بذارم اون هم یه چیزی گفت نفهمیدم چی ازش پرسیدم که چی گفتی گفت هیچی و رفت.پشیمونم.دلم گرفته میخوام گریه کنم امه نمیتونم امیدوارم بیاد تا باهاش حرف بزنم.بهش بگم چرا اینجوری شد.میدونم این رفت هیچ برگشتی نداره پس عشقم واسه همیشه خداحافظ.

میخوام بهش بگم دوستش دارم ولی نمیتونم دوستشم چون میترسم امیدوارم فقط برگرده.

cryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingcryingcrying





کمکم کنین لطفا:hlp::hlp::hlp::hlp:p343p343:ess::ess::ess: