سلام
شما تو اینجا میتونید بزرگترین اعترافات تون رو بگید
به خاطر این نزاشتم تو موضوع بحث و گفت . گو چون آخرشم یه سوال تصویری هم هست همین جوری
من بزرگترین اعترافم مربوط به امروزه یعنی امروز اتفاق افتاده
میگم توی ترول ها این کلمه ی (دیوث) که هست اعتراف میکنم که تا الان فکر میکردم که کلمه ی داداش رو به داش و اون رو به دوس و در نتیجه به (دیوث) تبدیل کردن
نگو اونه..............................................
نه خیرم
بی کیفیتم نیست خیلی هم با حاله
حرف اضافی نزن اگه میتونی اعتراف کن
سر راه سپاس رو هم بده سوال رو هم جواب بده
یه نون بربری هم بگیر
اعتراف میکنم اونی که کپسول تو مدرسه ترکوند و امتحان ریاضی کنسل شد من بودم
اعتراف میکنم اون دختری رو که زدم تو والیبال انگشتشو شکستم من بودم
اعتراف میکنم اونی که ساعت کلاس رو میکشید جلو من بودم
اعتراف میکنم اونی که تو روز معلم تو شربتا نمک ریخت من بودم
اعتراف میکنم اونی که ماشین خانومو پنچرکرد منو نگین(دوستم)بودیم
اعتراف میکنم اونی که زنگ خونه مردم رو میزد و در میرفت اونم ساعت3الی4 من بودم
بازم بگم....!!!!
ازمرگ هم میترسم آیدا جونم
اعتراف میکنم اونی که سوالا رو از ایمیل مسئول تکثیر ور میداشت و میداد به بچه ها من بودم.
اعتراف میکنم کسی که باعث شد سرور مدرسه ۲ روز بخوابه من بودم.
اعتراف میکنم اونی که نمره ی کارنامه های بچه هارو تغییر میداد من بودم.
دیگه اعتراف خاصی نمونده
هرچی مونده دیگه نمیشه اعتراف کرد
از مرگ هم. زیاد نمیترسم اما خوشم هم نمیاد بمیرم!
دس مریضا به همتون
گل کاشتین
لطفا سپاس بدید
اعتراف میکنم یه بار امپول با دارو کزاشتم تو شوفاز ترکید معلممون داست سکته میکرد رفت بیمارستان ما هم بزن برقص راه انداختیم
اعتراف میکنم گردنبندی که داداشم میخواست بده به دوست دخترشو پاره کردم چون گفتم بده من برای اون یکی دیگه بخر گوش نکرد
از مرگ میترسم
اعتراف ميكنم اوني كه ادامس چسبوند به لباس خانم پريدار( معلم پرورشي ) من بودم
اعتراف ميكنم اوني كه نمكا رو ريخت رو زمين من بودم چون بعدش اومدن گفتن كي بوده منم انداختم گردن يكي ديگه
اعتراف ميكنم اوني كه اشغالاي سطل اشغال مدرسه رو ريخت من بودم حواسم نبود پام خورد بش
اعتراف ميكنم اوني كه پارسال شب قدر ايفول زد فرار كرد من بود + ترانه + يسنا
اعتراف ميكنم اوني كه كفشاي پاشنه ده سانتيشو محكم تو راه پله هاي اپارتمان ميكوبيد من بودم
اعتراف ميكنم اوني كه شربت ريخت رو لباس مجلسي يسنا من بودم
اعتراف ميكنم سيم كارتامو ازم گرفتن اما من هنوزم يكي ديگه قايم كردم بهشونم نميدم
اعتراف ميكنم تا به حال اينقده تو عمرم اعتراف نكردم
اعتراف میکنم مقصر همه ی بد بختیام خودمم
از مرگم ترس ندارم...