22-07-2014، 1:59
![شعر طنز با عنوان [ شوهر مظلوم ] 1](http://www.planobeta.com/wp-content/uploads/Man-vs-Woman-a-photoshoped-story-007.jpg)
«همسرم با غم تنهایی خود خو می کرد»
[/font][/size][/color]
موقـع بحث هوو لیک هیاهـــــو می کرد!
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
بسکه با فکـــر و خیالات عبث می خوابید
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
نصف شب در شکـم آن زنه چاقو می کرد!
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
وقتی از رایحه ی عشق سخن می گفتم
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
زود پا می شد و تی شرت مرا بو می کرد
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
طفلکی مادر مــن آش که می پخت زنم-
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
معتقد بود در آن جنبـــــــل و جادو می کرد
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
بهـــر او فاخته می دادم و می دیدم شب
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
داخل تابـــه به آن سس زده کوکو می کرد!
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
آخـــــــر برج کــــه هشتم گرو نه می شد
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
باز از مـــــن طلب ماهــــی و میگو می کرد
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
فیش دریافتــــــــــی بنده از او مخفی بود
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
زن همکـــــار ولی دست مـــــرا رو می کرد
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
دخل یکمـــــــــاه مرا می زد و ظرف یکروز
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
خـــرج مانیکــــــــور و میزامپلی مو می کرد
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
گـــــر نمی دادم بــــــا اشک سر مژگانش
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
آب می زد بــــــــــه ته جیبم و جارو می کرد
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
هر زنی غیر خودش عنتــــر و اکبیری بود
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
شخص «جینا...» را تشبیه به «...لولو» می کرد!
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
مثل آن کارتـــــون از لطف مداد جـــــــادو
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
بوالعجب شعبده ای بــا چش و ابرو می کرد
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
دکتر تغذیه ای داشت که ماهی صد چوق
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
می گرفت از مــــن و تقدیم به یارو می کرد
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
صد گرم چونکه بر آن اسکلت افزون می شد
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
عصبی می شد و لعنت بـــه ترازو می کرد
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
عاقبت هیکل پنجــــــاه و سه کیلویی را
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
خون دل خورده و پنجــاه و دو کیلو می کرد
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
حسرت زندگی خواهــــر خود را می خورد
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
کاو بــــه مچ - تـــا سرآرنج- النگو می کرد
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
نظـــــــــــر مادرش از هر نظری حجت بود
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
هر چــــــــه می کرد فقط با نظر او می کرد
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
بر خلافش اگـــــر آن دم نظری می دادم
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
لنگــــــه ی کفش نثــــار من هالو می کرد
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
کاشکی دست بزن داشتم امــا چه کنم
[color][size][font][/font][/size][/color]
[/font][/size][/color]
که خدا قسمت او شوهـــــر مظلومی کرد!
[color][size][font][/font][/size][/color]