انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: شعرهای ناشیانه
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
دماغ سوخته

دویدم ودویدم به مدرسه رسیدم

دیدم که دربسته است جا خوردم وترسیدم

جستی زدم رو دیوار توی حیاط پریدم

هر کجا سر کشیدم درها را بسته دیدم

هرچه نگاه کردم هیچ کسی راندیدم

گوشم را تیز کردم صدایی نشنیدم

از تنهایی هول شدم ازآن سکوت لرزیدم

گفتم چرا می لرزم؟ چرا مثال بیدم؟

یک مرتبه مردی را توی غباردیدم

صدا زدم کی هستی ای همه ی امیدم!

گفتا:" منم مش جعفر سرایدار جدیدم."

گفتم:"چرا کسی نیست؟ کسی را من ندیدم؟"

خنده ای کرد جالب از خنده اش خندیدم

گفتا که:" تو باهوشی؟" گفتم که:" نه مجیدم."

گفتاکه:"امروز جمعه است ای پسر رشیدم"

بر جای خود یخ زدم مثل روغن ماسیدم.

نه شاد بودمنه غمگین دماغ سوخته خریدم

رفتم به سوی خانه زیر پتو خزیدم

با اینکه مشق داشتم تا لنگ ظهر خوابیدم.