انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: اگر به جای مادرم بودم
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.




چندی پیش در مسابقه‌ای از بچه‌های دبستانی تقاضا شد تا به سوال اگر «جای مادرشان بودند چه می کردند» جواب دهند.
دست نوشته های بچه ها که حکایت از صداقت آنان دارد روابط حاکم در خانواده را نیز نشان می دهد که در زیر به چند مورد از آن اشاره می شود:



اگر به جای مادرم بودم 1

لیلا:اگر جای مادرم باشم به مادر شوهرم افتخار می کردم که شوهر خوبی برای من تربیت کرد.مادر من شوهر خوبی دارد.





اگر به جای مادرم بودم 1

مرجان: وقتی شوهرم از سرکار برمی گردد برایش چای می آورم ،سلام خسته نباشید امروز کار خوب بود؟
وقتی خصته(خسته) است نگم من مانتو می خوام ،مریم خانم خانم مانتو خرید ممکن است پول نداشته باشد.





اگر به جای مادرم بودم 1

یگانه: اگر جای مادر باشم بچه ام را مقع(موقع)پوشک زدنش پودر می زنم تا پوستش نسوزد.





اگر به جای مادرم بودم 1

مریم:در آینده عروس نمی شوم که جای مادرم باشم .
من بدم میاد که عروس شوم من دوست دارم پیش مادر بمانم
من بدم میاد بروم خانه ی شوهر.
من عسلن(اصلا)دوست ندارم برم اگرهم خواستگار آمدند جواب رد می دهم
عبدا(ابدا)دوست ندارم بیام برم خانه مادر شوهر





اگر به جای مادرم بودم 1

مونا:اگر به جای مادرم بودم هی نمی نشستم تخمه بشکنم .
هی دم تلفن نبودم که پول تلفنمان زیاد شود ونتوانیم دیگر باکسی تلفنی حرف بزنیم و تلفنمان قتع(قطع) شود.
گفتنی است گزیده ای از زیباترین پاسخهای رسیده به این مسابقه نیز در کتابی با همین عنوان و به دو زبان انگلیسی و فارسی منتشر شده است





اخی الهی چ بامزه
مریم:در آینده عروس نمی شوم که جای مادرم باشم .
من بدم میاد که عروس شوم من دوست دارم پیش مادر بمانم
من بدم میاد بروم خانه ی شوهر.
من عسلن(اصلا)دوست ندارم برم اگرهم خواستگار آمدند جواب رد می دهم
عبدا(ابدا)دوست ندارم بیام برم خانه مادر شوهر


:|
من دوست ندارم جای مادرم باشم وازدواج کنم تا برم با شوهرم وخونوادش تا اعصابمو بهم بریزن ازم سو استفاده کنن بهم گیر بدن بخاطر اینکه زشت نشه جلوی پدر شوهرم روسری سر کنم بچه دار بشم چون میدونم همون دردی که من به مامانم دادم بچم دوبرابر به من میده .میشینم تو خونه بجای کمک کردن به مادر شوهرم که هیچ وقت هم نخواهد گفت ممنونم یا بعد چن دقیقه یادش میره به مامانم کمک میکنم میشینم درسمو میخونم ازادانه بدون حجاب میگردم توخونه بدون اینکه کسی بهم گیر بده ومجبور نمیشم بخاطر پدر شوهرم دامن بلند بپوشم تا بعد به پاهام گیر کنه وبیفتم هزارتا کل کل با داداشم از یک دعوای بین خودموشوهرم بهتره
اخی..واقعا راست میگنا...دیدشون نسبت به دنیا واقعا جالبه...
اگه به جای مادر بودم بچه هامو آزادانه درانتخاب شون میذاشتم ولی حواسم همه جوره به بچم بود وقتایی که حوصله شون سر می ره کلی خوش میگذرونیم..اینجا نمیشه گفت...
مادربودم بچه هامو جوری تربیت میدادم که فکرشوهرسرشون نیاد یا زودی از خونه فراری بشه
مادر اگر بودم دوست داشتم مستقل باشن بچه هام..
اگه جای مامانم بودم دخترمو از خونه بیرون میکردم/:
والا این همه زحمت و هزینه برا کی؟