انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: آغاز حکومت امویان (دوران حکومت معاویه)
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
آغاز حکومت امویان (دوران حکومت معاویه)

بعد از کشته شدن عثمان (خلیفه سوم) و خلافت امیرالمومنین امام علی علیه‌السلام معاویه به بهانه خونخواهی عثمان با آن حضرت بیعت نکرد و مخالفت نمود. علی علیه‌السلام بعد از جنگ جمل، رهسپار شام شد تا معاویه را دفع کند. دو سپاه در «صفین» روبرو گشتند و بین آن دو جنگی فرسایشی رخ داد و در زمانی که پیروزی علی و یارانش در جنگ مسجل شده بود با حیله‌های عمروعاص مشاور معاویه یاران علی بر او شوریدند و کار به «حکمیت» انجامید که در نهایت به نفع علی علیه‌السلام تمام نشد و چندی بعد در حالی که علی علیه‌السلام در حال تدارک جنگی دوباره با معاویه بود در مسجد کوفه ترور و به شهادت رسید. پس از شهادت امیرالمومنین على عليه‌السلام به موجب وصيت آن حضرت و بيعت مردم، حضرت حسن بن على عليهماالسلام امام دوم شیعیان متصدى خلافت شد ولى معاويه آرام ننشسته به سوى عراق - كه مقر خلافت بود - لشكر كشيده با حسن بن على به جنگ پرداخت.

وى با دسيسه‌هاى مختلف و دادن پول‌هاى گزاف، تدريجا ياران و سرداران امام حسن علیه السلام را فاسد كرده، بالاخره حسن بن على را مجبور نمود كه به عنوان صلح، خلافت را به وى واگذار كند و امام نيز خلافت را به اين شرط كه پس از درگذشت معاويه به وى برگردد و به شيعيان تعرض نشود به معاويه واگذار نمود.

در سال چهل هجرى، معاويه بر خلافت اسلامى استيلا يافت و بلافاصله به عراق آمده در سخنرانى كه كرد به مردم اخطار نموده و گفت: «من با شما سر نماز و روزه نمى‌جنگيدم بلكه مى‌خواستم بر شما حكومت كنم و به مقصود خود رسيدم!!!».

و نيز گفت: «پيمانى كه با حسن بستم لغو و زير پاى من است!!!» معاويه با اين سخن اشاره مى‌كرد كه سياست را از ديانت جدا خواهد كرد و نسبت به مقررات دينى، ضمانتى نخواهد داشت و همه نيروى خود را در زنده نگهداشتن حكومت خود بكار خواهد بست و البته روشن است كه چنين حكومتى سلطنت و پادشاهى است نه خلافت و جانشينى پيغمبر خدا و از اينجا بود كه بعضى از كسانى كه به حضور وى بار يافتند به عنوان پادشاهى سلامش دادند و خودش نيز در برخى از مجالس ‍ خصوصى، از حكومت خود با ملك و پادشاهى تعبير مى‌كرد اگرچه در ملا عام خود را خليفه معرفى مى‌نمود.

معاویه با اهل بیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مخالفت سرسختی داشت و اعلام نمود كه هر كس در مناقب اهل بيت حديثى نقل كند هيچ گونه مصونيتى در جان و مال و عرض خود نخواهد داشت و دستور داد در همه بلاد اسلامى در منابر به على عليه‌السلام ناسزا گفته شود، که اين دستور تا زمان عمر بن عبدالعزيز خليفه اموى (101-99) اجرا مى‌شد.

وى به دستيارى عمال و كارگردانان خود كه جمعى از ايشان صحابى بودند، خواص شيعه على عليه‌السلام را كشت و سر برخى از آنان را به نيزه زده در شهرها گردانيدند و عموم شيعيان را در هر جا بودند به ناسزا و بيزارى از على تكليف مى‌كرد و هر كه خوددارى مى‌كرد به قتل مى‌رسيد.