انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: رابرت دنیرو؛ بازیگر خونسرد سیسیلی
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
رابرت دنیرو؛ بازیگر خونسرد سیسیلی 1

امروز مصادف با تولد رابرت دنیرو است که همواره بهترین شیوه بازی را در کارهایش اجرا کرده و کلید موفقیتش خونسردی در اجرا و ارائه بازی های است که شبیه به خود زندگیست.

رابرت دنیرو در هفدهم اوت سال ۱۹۴۳ در خانواده ای هنردوست در نیویورک به دنیا آمد. مادرش شاعر و پدرش در تئاتر فعالیت می کرد. پدرش از تبار ایتالیایی-ایرلندی بوده و مادرش از نسل آلمانی، ایرلندی، انگلیسی، فرانسوی، هلندی. پدربزرگ و مادربزرگ وی از جمله مهاجران ایتالیایی به آمریکا بودند.

رابرت دنیرو ده ساله بود که کار بازیگری را با بازی در نقشی در تئاتر «جادوگر شهر اُز» آغاز کرد. سپس در تئاترهای مدرسه به ایفای نقش پرداخت و وقتی کاملا شیفته این هنر شد به کلاس های بازیگری لی استراسبرگ رفت. دنیرو در سال ۱۹۶۸ در اولین فیلم سینمایی کارنامه هنری اش ظاهر شد این فیلم «احوالپرسی» نام داشت و برایان دی پالمای جوان آنرا کارگردانی کرده بود. وی در سال ۱۹۷۲ یکی از کاندیداهای اصلی بازی در نقش مایکل کورلئونه بود اما شانس بازی در یکی از ماندگار ترین نقش های تاریخ سینما را به رقیب خود ال پاچینوی گمنام آن سالها که بازی و چهره اش فرانسیس فورد کاپولا را مجذوب کرده بود واگذار کرد و خودش در فیلمی ضعیف به نام «دار و دسته ای که نمی تواند شلیک کند» بازی کرد.

«طبل را آهسته بزن» اولین فیلمی که بود دنیروی جوان توانست در آن خودی نشان دهد . در آن فیلم وی نقش یک بسکتبالیست جوان و بیمار را بازی می کرد که با مرگ دست و پنجه نرم می کند. بازی در این فیلم باعث شد مارتین اسکورسیزی از دنیرو برای بازی در فیلم «خیابان های بی رحم» دعوت به همکاری کند و این سر آغازی شد برای همکاری درخشان دنیرو و اسکورسیزی در سال های بعد.

دنیرو خیلی زود با تیم مارتین اس*****یزی و فرانسیس فورد کاپولا آشنا شد. این کارگردانان که همچون رابرت د نیرو اصل و رگ ریشه‌ای ایتالیایی داشتند تصمیم بر ایجاد موجی از فیلم‌های انتقادی از سیستم سرمایه‌داری و جو بی‌خیالی حاکم بر آمریکا گرفتند. پرچمداراین موج کوپولا بود. اما مارتین اسکورسیزی و رابرت دنیرو تیم هماهنگی از آب درآمدند.وی فیلم‌های زیادی نیز تهیه و چند فیلم نیز کارگردانی کرده‌است مانند فیلم «یک داستان برانسکی» که یکی از موفق ترین فیلم های زمان خود شد. دنیرو همچنین در فیلم «پدرخوانده ۲» در نقش جوانی ویتو کورلئونه خوش درخشید و برای بازی در این نقش ماندگار موفق به کسب اسکار بهترین بازیگر شد.

در سالهای بعد دنیرو در فیلم های بسیار موفق «گاو خشمگین» ،«راننده تاکسی» و «سلطان کمدی» هر سه به کارگردانی دوست و همکارش اسکورسیزی و فیلم ماندگار «روزی روزگاری آمریکا» ساخته سرجیئو لئونه ظاهر شد و برای بازی در فیلم «گاو خشمگین» موفق به کسب دومین اسکار کارنامه هنری خود شد و نامش را در عرصه بازگری ماندگار کرد.

دنیرو در سالهای میانسالی نیز در فیلم های خوبی نظیر «مخمصه» به کارگردانی مایکل مان و «تسخیر ناپذیران» به کارگردانی برایان دی پالما ظاهر شد و همچنان روی خط موفقیت گام برمی داشت اما با پا گذاشتن به سالهای پیری و انتخاب های گاه عجیبش کم کم درگیر بازی در نقش ها و فیلم های پیش پا افتاده شد. چنانچه بهترین فیلم هایی که در این سالها از وی دیده ایم نقش کمدی اش در فیلم «ملاقات با فوکر ها» و نقش مکمل اش در فیلم «دفترچه خطوط روشن» است که برای بازی در آن ها به ترتیب کاندیدای جایزه گلدن گلاب و اسکار بازیگر نقش مکمل شده است.

با این وجود دنیرو همواره یکی از بازیگران برتر تاریخ سینما خواهد ماند و نامش را در قلب بسیاری از دوستداران هنر هفتم حک کرده است .نقش آفرینی های دنیرو بسیار روان و ساده و درعین حال تاثیر گذار و جذاب است. در بازی های وی کمتر می توان جوشش احساسات را دید. منتقدان بسیاری بازی های او را با بازیگران هم دوره اش مانند ال پاچینو، ساموئل جکسون و داستین هافمن مقایسه می کنند و بازی های وی را در مقابل این اسطوره های بازیگری معمولی ارزیابی می کنند اما تنها با دقت به آن پنج دقیقه به یاد ماندنی فیلم «مخمصه» که رابرت دنیرو و آل پاچینو روبروی هم می نشینند و با هم صحبت می کنند کافی است تا هر منتقدی را متقاعد کند که دنیرو همواره بهترین شیوه بازی را در کارهایش اجرا کرده و کلید موفقیتش خونسردی در اجرا و ارائه بازی های است که شبیه به خود زندگیست.