انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: دوستت دارم اما...
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
پسر به دختر گفت: دوسم داري اشك از چشماي دختر جاري شد.

ميخواست بره كه پسر دستشو گرفت،اشكاشو پاك كرد و گفت:

اگه دوسم ندارياشكال نداره مهم اينه كه من دوست دارم و طاقت ديدن اشكاتو ندارم

دختر سرشو پايين انداخت و گفت: ميدوني چيه؟

من دوست ندارم!من...من بدجوري عاشقت شدم

پسر دستاي دختر رو رها كرد و با قيافه اي غمگين از دختر جدا شد

دختر فرياد زد: مگه دوسم نداري؟چرا داري ميري؟؟

پسر جواب داد:چون دوست دارم ميخوام تنهات بذارم.

دختر گفت:فكر كنم شنيده باشي كه ميگن عاشقي كه تنها باشه توي دنيا نميمونه!!!

تو كه دوست نداري من بميرم هان؟؟؟

پسر گفت آنقدر دوستت دارم كه نميخوام به خاطرمن مرتكب گناه بشي!چون ميگن عشق يه جور گناهه.

دختر گفت اما ععشق پاكه!

پسرفرياد زد:عشق پاك ديگه هيچ جاي دنيا پيدا نميشه و دختر را براي هميشه تنها گذاشت.
منتقل شُــد :||
خنک بود !!

انگار نویسندش میخواسته فقط یه داستان عاشقانه غمگین بنویسه اما اصلا خوب از آب درنیومده هدفش و داستانش !