انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: ▌ωــَــنــــگــهِ ᓆـــَـبــــرَҐ ▌
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.

▌ωــَــنــــگــهِ ᓆـــَـبــــرَҐ ▌ 1





, ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﻫﯿﭻ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺍﻓﺘﺎﺩ...!!!

ﻧﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺨﺎﻃﺮﻡ ﺗﻌﻄﯿﻞ ﻣﯿﺸﻮﺩ...!

ﻧﻪ ﺩﺭ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺣﺮﻓﯽ ﺯﺩﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ...!

ﻧﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺑﺴﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ...!

ﻭ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﺧﻄﯽ ﺑﻪ ﺍﺳﻤﻢ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ ...!

ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﮐﻤﯽ ﺳﭙﯿﺪﺗﺮ ﻣﯿﺸﻮﺩ...!!!

ﻭ ﭘﺪﺭﻡ ﮐﻤﯽ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺗﺮ ...!!!

ﺍﻗﻮﺍﻣﻤﺎﻥ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ...!!!

ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﺎﮐﺴﭙﺎﺭﯼ ﻣﻮﻗﻊ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﮐﺒﺎﺏ

ﺁﺭﺍﻡ ﺁﺭﺍﻡ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﺸﻮﺩ ...!

ﺭﺍﺳﺘﯽ ، ﻋﺸﻖ ﻗﺪﯾﻤﻢ ﺭﺍ ﺑﮕﻮ...!

ﻫِـــــــــــــــــﻪ ......!

ﺍﻭ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﺶ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺩﯾﮕﺮﯼ، ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ می برﺩ...!

ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺗﻨﻬﺎ ﮔﻮﺭﮐﻨﯽ ﺭﺍ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ...!

ﻭ ﻣﺪﺍﺣﯽ ﮐﻪ ﺍﻟﮑﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺑﯽ ﻫﺎﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ

ﻭ ﺍﺷﮏ ﺗﻤﺴﺎﺡ ﻣﯿﺮﯾﺰﺩ ...!!!

ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ

ﻣﻦ می مانم ﻭ ﮔﻮﺭﺳﺘﺎﻥ ﺳﺮﺩ ﻭ ﺗﺎﺭﯾﮏ

ﻭ ﻏﻢ ﻫﻤﯿﺸﮕﯽ ﺍﻡ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﻢ می ماند...!!!




▌ωــَــنــــگــهِ ᓆـــَـبــــرَҐ ▌ 1





ﺳﻼﻡ ﻋﺸﻘﻢ..........

ﺧﻮﺑﯽ؟؟؟

ﻣﺮﺳﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻭﻣﺪﯼ ﺩﯾﺪﻧﻢ ...

ﻋﺸﻘﻢ ﻗﻮﻝ ﺑﺪﻩ ﺯﻭﺩ ﺑﻪ ﺯﻭﺩ ﺑﯿﺎﯼ ﺩﯾﺪﻧﻢ ﺑﺎﺷﻪ ؟؟

ﻭﺍﯾﺴﺎ ﺑﺒﯿﻨﻢ...! ﭼﺮﺍ ﭼﺸﻤﺎﺕ ﺧﯿﺴﻪ...؟؟؟
ﺩﺍﺭﯼ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟؟

ﺗﻮ ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﮔﺮﯾﺖ ﺭﻭ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ...

ﻋﺸﻘﻢ ﻧﮑﻨﻪ ﺩﻟﺖ ﻭﺍﺳﻪ ﻣﻦ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﻧﻪ ؟؟

ﺭﺍﺳﺘﺶ ﻣﻨﻢ ﺩﻟﻢ ﻭﺍﺳﺖ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ....

ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺭﯼ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺑﺲ ﮐﻦ ﺩﯾﮕﻪ ..

ﺍﮔﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﮐﻢ ﻣﺤﻠﯽﻫﺎﺕ

ﺍﮔﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﺑﺪ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﻫﺎﺕ

ﺍﮔﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﺑﯽ ﻣﺮﺍﻣﯽ ﻫﺎﺕ ﺩﺍﺭﯼ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﯽ ...

ﮔﺮﯾﻪ ﻧﮑﻦ....

ﻣﻦ ﻗﺒﻞ ﻣﺮﮔﻢ ﺑﺨﺸﯿﺪﻣﺖ

ﻭﻟﯽ ﻫﺮﭼﯽ ﺯﻧﮓ زدم ﺗﻮ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﻤﯿﺪﺍﺩﯼ ﻭ ﮔﻮﺷﯿﺖ ﺭﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﯼ ..

ﺭﺍﺳﺘﯽ ﺳﻨﮓ ﻗﺒﺮﻡ ﻗﺸﻨﮕﻪ ؟

ﺩﺳﺘﺖ ﺭﻭ ﺑﮑﺶ ﺭﻭ ﺳﻨگ ﻗﺒﺮﻡ ﺗﺎ ﺁﺭﻭﻡ ﺷﻢ...

ﻋﺸﻘﻢ ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﻭﻗﺘﻪ ﺗﻮﺭﻭ ﺑﺨﺸﯿﺪﻡ .......

چو خواهی به گورم بوسه دادن

رخم را بوسه زن اکنون همانم




▌ωــَــنــــگــهِ ᓆـــَـبــــرَҐ ▌ 1





دیروز به دیدنم آمده بودی

با یک دسته گل سرخ، نگاهی مهربان،

همان نگاهی که سالها آرزویش را داشتم

و تو از من دریغ میکردی، گریه کردی و گفتی

دلم برایت تنگ شده است

و من فقط نگاهت کردم. از همان نگاه هایی که

وقتی من بیگناه محاکمه میشدم به تو میکردم

وتو هیچ احساسی نداشتی وقتی رفتی من

باز هم سکوت کردم ولی دلم میخاست پیشم بمانی

ولی اثرات بودنت برایم آرامش بخش بود وقتی رفتی

اشکهایت

سنگ قبرم را خیس کرده بود.....





▌ωــَــنــــگــهِ ᓆـــَـبــــرَҐ ▌ 1





بر روی سنگ قبرم ننویسید در جوانی مرد بنویسید پیر شده بود پیر جوانی

بر روی سنگ قبرم ننویسید تنها بود بنویسید بهترین دوستش تنهایی بود

بر روی سنگ قبرم ننویسید عشق در وجود او نبود بنویسید وجود او عشق بود

بر روی سنگ قبرم ننویسید عاشق باران بود بنویسید باران موثر ترین داروی او بود

بر روی سنگ قبرم ننویسید که کم تحمل بود بنویسید مشکلاتش بیش از اندازه بود

بر روی سنگ قبرم ننویسید روزای آخر غمگین بود بنویسید شاد بود مرگش فرا رسیده بود

بر روی سنگ قبرم ننویسید از دوری یار مرد بنویسید از عشق یار مرد

بر روی سنگ قبرم ننویسید که روز تولدش مرد بنویسید که هرگز متولد نشد

بر روی سنگ قبرم ننویسید نامش مسیح بود بنویسید نامش دیوانه بود

بر سنگ قبرم بنویسید خسته بود

اهل زمین نبود، نمازش شکسته بود

بر سنگ قبرم بنویسید شیشه بود

تنها از این نظر که سراپا شکسته بود

بر سنگ قبر من بنویسید پاک بود

چشمان او که دائما از اشک شسته بود

بر سنگ قبرم بنویسید این درخت

عمری برای هر تبر و ریشه دسته بود

بر سنگ قبر من بنویسید کل عمر

پشت دری که باز نمیشد نشسته بود




▌ωــَــنــــگــهِ ᓆـــَـبــــرَҐ ▌ 1




هر شب وقتی تنها می شم، حس می کنم پیش منی

دوباره گریم می گیره، انگار تو آغوش منی

روم نمی شه نگات کنم، وقتی که اشک تو چشمامه

با این که نیستی پیش من، انگار دستات تو دستامه

بارون می باره و تو رو، دوباره پیشم می بینم

اشک تو چشام حلقه می شه، دوباره تنها می شینم

دوباره باز یاد چشات، زمزمه ی نبودنت

ببین که عاقبت چی شد، خسته ی با تو بودنم

خاک سر مزار من ، نشونی از نبودنت

دستهای نامردم شهر، تو رو ازم ربودنت

بارون می باره و تو رو، دوباره پیشم می بینم

اشک تو چشام حلقه می شه، دوباره تنها می شینم

قول بده وقتی تنها می شم، بازم بیای کنار من

شبهای جمعه که میاد، بیای سر مزار من

به زیر خاکم هنوز، نرفتی از خیال من

قصه نخور سیاه نپوش، گریه نکن برای من

دیگه فقط آرزومه، بارون بباره رو تنم

رو سنگ قبرم بنویس، تنها ترین تنها منم




▌ωــَــنــــگــهِ ᓆـــَـبــــرَҐ ▌ 1





مرا در روزی بارانی دفن کنید تا آتش قلبم خاموش گردد

و

در طابوتی بگذارید از چوب تا بدانند عشق من مانند چوب

خاکستر شد

دستهایم را بر روی سینه ام قرار بدهید تا بدانند همیشه

دوست داشتم کسی را در آغوش بگیرم

چشمهایم را باز بگذارید تا بدانند

همیشه چشم انتظار بودم

صورتم را رو به غروب آفتاب بگذارید تا

بدانند عشق من غروب کرده و زندگی ام تمام شد .

مرا در آفتاب

بگذارید تا بدانند عشق من شعله ور شد.





▌ωــَــنــــگــهِ ᓆـــَـبــــرَҐ ▌ 1




(10-09-2014، 1:19)ஐற£ℒἶ†дஐ نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[ -> ]
(10-09-2014، 1:17)sayeh17 نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[ -> ]
از زندگیت نا امیدی ک از این پستا میزاری عزیزدلم؟

قشنگ و متفاوته

آره
 اره قشنگ هستش، ولي من از قبر بدم مياد




روز مرگم، هر که شیون کند از دور و برم دور کنید

همه را مســــت و خراب از مــــی انــــگور کنیـــــد

مزد غـسـال مرا سیــــر شــــرابــــــش بدهید

مست مست از همه جا حـــال خرابش بدهید

بر مزارم مــگــذاریــد بـیـــاید واعــــــظ

پـیــر میخانه بخواند غــزلــی از حــــافـــظ

جای تلقــیـن به بالای سرم دف بـــزنیـــد

شاهدی رقص کند جمله شما کـــف بزنید

روز مرگــم وسط سینه من چـــاک زنیـد

اندرون دل مــن یک قـلمه تـاک زنـیـــــــد

روی قــبـــرم بنویـسیــد وفــــادار برفـــت

آن جگر سوخته خسته از این دار برفــــت



▌ωــَــنــــگــهِ ᓆـــَـبــــرَҐ ▌ 1




روزی فرا می رسد که تو با شاخه گلی زیبا به سراغ من بیایی و

به من خیره شوی با همان چشمانی که عمری نگاهش را از من دریغ می کردی

با دستان گرمت نوازشم میکنی و با من ميگويي آنچه را سالها نخواستي از تو بشنوم

اما نمیدانم که چرا دگرهیچ خبری از آن همه غرور و دل سنگیت نیست

ساعتها با من خلوت کنی و خاطراتم را یک به یک در ذهن خود مرور میکنی در حالی که اشک از چشمانت سرازیر شده

با من می گویی

اما من فقط نگاهت میکنم بی آنکه وسط حرفهایت چیزی بگویم

وقتی خسته شدی و از پیشم رفتی اشک چشمانت تمام سنگ قبرم را خیس کرده.




▌ωــَــنــــگــهِ ᓆـــَـبــــرَҐ ▌ 1




ساعت،سکوت،پنجره،شک،انتظار،درد

سیگار،دود،خانه خالی،غروب سرد

چایی،فروغ،خلوت شب،تاب و تب،غزل

دلواپسی،هوس،تلفن،بیقرار،مرد

پاییز،برف،جمعه،خیابان،خراب،خیس

آتش،عطش،مچاله،غم آلود،هرزه گرد

فردا،فریب،فتنه،سیاهی،سراب،خوف

سرما،کلافه،آدم عاشق،به خود چه کرد

آینده،اعتیاد،تباهی،ملال،ننگ

سربار،سرزنش،غم نان،اجتماع،طرد

پایان،فراغ،حادثه،اندوه،اشک و آه

تابوت،تیرگی،سر آسوده،گور سرد. . .



▌ωــَــنــــگــهِ ᓆـــَـبــــرَҐ ▌ 1




بعد مرگم بر روی سنگ قبرم؛

نه نام بنویسید، نه نشانی!

فقط بنویسید اینجا کسی خوابیده که روزی هزار بار مرده و زنده شده!

بنویسید اینجا قبر یک نفر نیست!!

اینجا یک تن! به همراه هزاران آرزوی زنده به گور شده خوابیده!

اصلا بنویسید اینجا کسی دفن شده، که قبل از زنده بودنش مرده!!

بنویسید....او هر روز مرد....او هر لحظه میان نامردی این مردم جان داده!!

آری...!

با خط درشت بنوسید: اینجا یک نفر بدجوری مرده...!




▌ωــَــنــــگــهِ ᓆـــَـبــــرَҐ ▌ 1




اسپما پاک شدن.




مــامـاטּ ؟!

لحـافـ ـ مـטּ صـوُرتے بــوُد،


چــرا سفـیـد شـده؟؟ !!

بـــالشم مثـل پنـبـــہ بــود،


چـــرا مثـل سنـگـ ـ شـده ؟؟ !!! !
بــابـا ؟!
تــو ڪہ میدونسـتے از تــاریڪے میتــرسم..


چـرا لـامپــو روشـטּ نڪردی؟

مـگـہ داره بـــاروטּ میــاد.. !!!؟؟


چــرا هـمـہ جــا بـوُی خـاڪ ـ میـده ؟؟

مـטּ ڪہ دیـروُز حـمــوم بــودم..


چــرا منـو شستـטּ ؟؟ !

عشـقم .. ؟!!!

چــرا گـریـہ میڪنے؟؟!

..::اروُم بــاش::..

مگـہ وقتـے زنـده بــوُدم ارزشــمـو فہـمیـدیــد؟




▌ωــَــنــــگــهِ ᓆـــَـبــــرَҐ ▌ 1




آخرين حمدِ مرا نيز بخوان.....

ك من از دنياىِ شما كوچ شدم...

پشتِ من آب نريز...

جاى من عالى هست......

بى خودى دلتنگ نشو....

من از اين بُه بُه ىِ شهر گريزان بودم.....




▌ωــَــنــــگــهِ ᓆـــَـبــــرَҐ ▌ 1






به هرجا میرود طابوت من ،

چه غوغائی بپا خیزد
.
چه سنگین میرود ،

این مُرده از بس آرزو دارد





▌ωــَــنــــگــهِ ᓆـــَـبــــرَҐ ▌ 1






بر سنگ قبر من بنویسید خسته بود

اهل زمین نبود.نمازش شکسته بود.

بر سنگ قبر من بنویسید پاک بود

چشمان او که دائما از اشک شسته بود.

بر سنگ قبر من بنویسید این درخت

عمری برای هر تبر و تیشه دسته بود.

بر سنگ قبر من بنویسید کل عمر

پشت دری که باز نمی شد مانده بود.





▌ωــَــنــــگــهِ ᓆـــَـبــــرَҐ ▌ 1




روی قبرم بنویسید ، کبوتر شد و رفت ....

زیر باران غزلی خواند و دلش تر شد و رفت ....

چه تفاوت که چه خورده است غم دل یا سم ....

آنقدر غرق جنون بود که پرپر شد و رفت ...



▌ωــَــنــــگــهِ ᓆـــَـبــــرَҐ ▌ 1