انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: جوجه رنگی
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
میخوام بازم از خاطره های دوران بچگیم واستون بگم
 
وقتی کوچولو بودم  حدودا 6-7سالم بود
 زمستونا جوجه رنگی رو واسه فروش میاوردن محال بود من نخرم
 
 
جوجه رنگی 1
 
 
بابایی واسه اجی وداداشام که بزرگ بودن هم میگرفت خخخخخخ
عاشق جوجه رنگی ام بوخودا.
نیگاه مث ادم عاقل وایسادن عکس دسته جمعی گرفتن
 
 
جوجه رنگی 1
 
 
روز اول خیلی برام عزیز بود،قربونش برم
روز دوم رنگ جوجه ام برام تکراری میشد خولاصه به دلم نمینشست،
اما باهاش کاری نداشتم
 
جوجه رنگی 1
 
 
روز سوم میرفتم جوجه ها رو بادوتا دستام راهنمایی میکردم
 یه گوشه خلوت وبا پا این جوجه های بی زبونو
 لگد میزدم (خودتون ظالمید خخخخخخ
راستی اینکاررو بعضی وقتا از شدت دوس داشتن هم انجام میدادمااا)
بازم یه نیگاه اینور ،یه نیگاه اونور( تا کسی نبینه دارم قتل انجام میدم )
ویه لگد محکم دیگه،
این جوجه های بدبخت مث توپ گرد میشدن و میرفتن
بیچاره ها بالگد اولی صداشون قطع میشد ومیرفتن رو سایلنت جوجه رنگی 1
اینقدر زجر کششون میکردم تا بمیرن،
 
جوجه رنگی 1
 
بعدشم زار زار گریه که نمیدونم کی اومده جوجه منو گشتهجوجه رنگی 1 جوجه رنگی 1
چرا باید فقط جوجه من بمیره هان؟
(یه همچین موجودی هستم من)
همش جوجه من میمیره،
حتما گربه اومده خونشو مکیده
خلاصه فرداش بابایی یکی دیگه واسم میگرفتجوجه رنگی 1 جوجه رنگی 1
جوجه رنگی 1
هنوزم نمیدونم چرا میمیردن جوجه های من،
بنظرتون چرا فقط مال من میمردن؟جوجه رنگی 1
جوجه رنگی 1
شما هم اگه خاطره بچگیتون یادتون بگید؟
SmileSmileSmileSmile