انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: اطلاعاتي درمورد افسردگي
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
منظور ازافسردگی حالتی ميباشد که انسان بطور دراز م ّدت احساس سختی و ناراحتی ميکند، پريشانحال و مضطرب ميباشد و زندگی کسالت آور و دلتنگ کننده احساس ميشود. وقتی که انسان دچار افسردگی شده باشد در رابطه با هيچ چيزی ابدًا قادر به احساس خشنودی، رغبت و ل ّذت نميباشد. برای انسان افسرده شروع کردن انجام کارها بسيار سخت و مشگل بوده و خيلی زود خسته ميشود. گرفتن تصميم ها غالبًا مشگل ميباشند، همانطور تمرکز مث ًلا بر روی امر تحصيل کردن يا خواندن.
شخص مبتلاء به افسردگی غالبًا دچار مشگلات مربوط به خوابيدن ميباشد. بيدار شدن سحرگاهی برای او چيزی معمولی است. گاه گاهی برای شخص مبتلاء به افسردگی مشگل خواب رفتن وجود دارد يا اينکه خواب او ميتواند سطحی بوده و حالت خواب و بيداری داشته باشد. از طرف ديگر در گاهی از اوقات خوابيدن بيش از ح ّد هم ميتواند به افسردگی مربوط بوده باشد. نداشتن اشتها به غذا و کم شدن وزن غالبًا مربوط به افسردگی ميباشند، گاهی از اوقات انسان مبتلاء به افسردگی ميتواند حريصانه و بيش از اندازه نيز غذا بخورد.
انسان مبتلاء به افسردگی غالبًا حالت بر انگيختگی و تهييج شدگی داشته و ممکن است که برای او بودن در جمع ديگران و مصاحبت با آنها مشگل بوده باشد. همچنين مّتهم کردن خود و آنهم بيش از اندازه چيزهائی عاّدی هستند. افکار در رابطه با مرگ و فکر خودُکشی مواردی عادی درشخص مبتلاء به افسردگی ميباشند. همچنين ناراحتی های گوناگون جسمی از قبيل سردرد، دردهای عضلانی، درد شکم و دردهای کمر مواردی عا ّدی ميباشند و برای آنها هيچ دليل و عّلتی پيدا نميشود.
سبب و باعث افسردگی چيست؟
افسردگی غالبًا از وضعّيتی شروع ميشود که در آن تغييرات بسيار بزرگی در زندگی انسان اتفاق می افتد. مقّدمه ممکن ومحتملِحالتِپيش از افسردگی مربوط به وضعّيتی ميشود که شخص ناگزير ميگردد که از افرادی مهّم يا از مسائلی مه ّم و مربوط به زندگی خودش از قبيل محل کار و کاشانه صرف نظر کند. در بعضی از اوقات افسردگی از وضعيتی آغاز ميشود که در آن بايد از عهده انجام مسائل و موضوعات مبارزه طلب جديد و بزرگ بر آمد و احساس ميشود که چاره ها و کاردانيها تکافو نميکنند. از اين گونه مسائلی که دعوت به مبارزه ميکنند ميتوانند بعنوان مثال نقل مکان به جائی تازه، سازگاری و وفق يابی به فرهنگ جديد يا يادگيری زبان جديد بوده باشند.
بعضی از انسانها آسانتر از ديگران دچار افسردگی ميشوند. اين موضوع ميتواند بعنوان مثال ناشی از عوامل ارثی يا خصوصيات مربوط به طبيعت انسانی بوده باشد. اين نيز موضوعی شناخته شده ميباشد که همچنين ايجاد شدن تغييراتی در فعاليتهای مغز با افسردگی مرتبط هستند و اين تغييرات عمومًا بازگشت پذير بوده و بعد از رفع افسردگی بحالت نرمال بر ميگردند.
افسردگی چگونه درمان کرده ميشود
در باره افسردگی دراز مدت و مخ ّل کارکردهای زندگی روزم ّره تقاضا و دريافت کمک سودمند ميباشد. در اين مورد بعنوان مثال ميتوان با پرستار يا پزشک صحبت کرد. همچنين صحبت کردن در باره مسئله با نزديکان بک ّرات خوب و کمک کننده است. شخص مبتلاء به افسردگی غالبًا و بطور مداوم خودش را در باره وضعيت موجودش مّتهم ميکند و اين نيز اغلب باعث بيشتر شدن افسردگی ميشود. در ابتداء بسی بهتر ميباشد که در خود