انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: یـه داســتان واقعـی از یه دختر مجرد از زبان خودش ....... خیلی غمگینه
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11
یـه داســتان واقعـی از یه دختر مجرد از زبان خودش .......

من یک دخترم. 26 سالمه و در یکی از شهرهای کوچک ایران با مادر و پدرم زندگی می کنم. از بچگی احساس می کردم که مادرم بین من و خواهر کوچکترم فرق می ذاره. خواهرم تنها دو سال از من کوچکتر بود. احساس بدی بهم دست میداد هر موقع که بی توجهی های مادرم را میدیدم، انگار من اصلا براش مهم نیستم. درعوض به خواهرم همیشه توجه خاصی داشت. از رفتاراش دلسرد شدم. همیشه این سوال رو از خودم می پرسم: چرا مادرم من رو دوست نداره؟ من که دختر بدی نیستم.
وقتی از مادرم می پرسیدم «کدوم بچشو بیشتر دوست داره»، انگشتهای دستش رو نشونم می داد و می گفت «فرقی که ندارن، هر کدومش رو ببرن، درد می گیره.» اما حرفای مادرم به دل نمی نشست. چون اونی که چشمام میدید با اونی که میشنیدم از زمین تا آسمون فرق داشت. بی توجهی مادرم روز به روز آزاردهنده تر می شد. آخه خواهرم چی داره که من ندارم؟
یعنی من حسود شدم!؟ خدایا یعنی من آدم حسودی شدم یا تقصیر مادرمه؟ مادرم خواهر کوچکترم رو خیلی زود شوهر داد. قبل از اینکه من ازدواج کنم.
حسم راست می گفت. مادرم اصلا دوستم نداشت....
هنوز مجردم. یکی هم که میاد خواستگاریم وقتی تحقیق می کنه و می فهمه که خواهر کوچکترم زودتر ازدواج کرده، دو دل میشه، شک می کنه و پا پس میکشه. انگار جنایتی مرتکب شدم!
با هر خواستگار، خودم رو بدبخت تر از قبل می دیدم. افسرده و گوشه گیر شدم. از اعضای خانوادم متنفرم. اونها را دشمن خودم می دونم. دیگه بهشون اعتماد ندارم.
کارهای مادرم باعث شد راه زندگیم عوض بشه. دیگه نه روزه می گیرم و نه نماز می خونم. آخ مادر! کاش فقط یک بار، من رو مثل خواهرم در آغوش می گرفتی. اونوقت شاید اینقدر دنیا و آخرتم تباه نمی شد. کاش یک بار با من جدیتر حرف می زدی. کاش کمی نصیحتم می کردی و کمی هم به حرفهام گوش می کردی...
... الان کجا قرار گرفتم: دوست پسر دارم. فیلم س*س نگاه می کنم. بعضی وقتها خود ارضایی می کنم.... اگه زودتر ازدواج کرده بودم، اینجوری نمی شد.
نمی گم همه اشتباهات من متوجه مادرمه. اما قطعا اون بی تقصیر نبوده..
مادر! آیا واقعا بهشت زیر پای تو هم هست؟

دیگه قضاوت و نظرات زندگی این دختر جوان با شما ..... ؟
بعضی مادرا...مامان من اینجوری نیس فقط گاهی...Heart
آخی بمیرم برات عزیزم جیگرم کباب شدSadSadSadSadcryingcryingcryingcrying

نگران نباش گلم بالاخره تو هم عشق واقعی تو پیدا میکنی فقط تو رو به هرچی میپرستی این کارا رو نکن

به خدا عاقبتش فقط و فقط سیاهیه
دیدم که دارم بهت میگم
مقصر مادرت هست اما خودتم مقصری اگه به این رفتارا اهمیت نمیدادی و یه دختر شاد و سر زنده بودی و از خدا کمک میخواستی
الان وضعت این نبود
شنیدی که میگن در نا امیدی بسی امید است
از خدا کمک بخوا بهش رو بیار حتی اگه نماز روزتو ول کردی قلبتو بده به خدا دلتو باهاش صاف کن باور کن خدا به وجود آدما اهمیت میده
وگرنه نماز و روزه فقط واسه سلامت جسمه
فک کن یه نصیحت خواهرانه بود
هر وقت بهش عمل کردیو نتیجشو گرفتی برام یه پ.خ بفرست عزیزم.HeartHeartHeartHeartHeartHeartHeartHeartHeartShy
همون بهتر که تک فرزندم
واقعا تک فرزندیو عشق است همه چی مال خودته از جمله محبت و.....Big Grin
اخی میدونی همش تقصیر اون خواهرشه Big Grin
اگه خودش موضوع رو اینقد جدی نمیگرفت الان اینطوری نمیشد
جدی گرفت دیگه Dodgy

ممنون Blush
ببین عزیزم به نظر من تو روزه ات رو بگیر نمازت رو بخون و توبه کن به خاطر خود ارضایت اگه با خدا رابطه ات رو بیشتر کنی من بهت قول میدم هم خاستگار خوب میاد برات که ازدواج کنی و هم مادرت بعد از چند سال بهت توجه میکنه من هم دیدم که دارم می گیم یکی از دوست هام هم این طوری بود
بسیار مُضخرف بود :|||

ینی که چی خواستگارا چون خواهر کوچیکترم زودتر ازدواج کرده پشیمون میشن ؟ :||

اصن بی محبتی مادره چه ربطی به نماز خوندنای اون داره =| ؟

چرتی بیش نبود و ارزش خوندن نداشت ..
عزیز دلی گلم..فدات شم

ینی از این مامانا پیدا میشه؟؟!
Huh crying
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11