انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: گفتگویی متفاوت و خواندنی با محسن یگانه
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
فانیگما  : محسن یگانه از آن دست خواننده هاست که همیشه حرفی برای گفتن دارد. چه وقتی که آلبومش به بازار می‌ آید و چه حالا که تصمیم گرفته با انتشار تک ‌آهنگ با مخاطبینش در ارتباط باشد. آقای نابغه در این مصاحبه صحبت هایی کرده که شاید تا به حال آن را نشنیده اید. از ماجرای تصور دیگران بابت مغرور بودنش گفته، از صمیمیتی که هوادارانش دارد حرف زده و خیلی چیزهای دیگر… او می گوید به کسی باج نمی دهد و با تکیه بر تلاش خود به ادامه مسیر امیدوار است. این شما و صحبت های محسن یگانه که از ساعت یک بامداد تا ۳ صبح ادامه پیدا کرد…گفتگویی متفاوت و خواندنی با محسن یگانه 1
دوست داری مصاحبه را از کجا شروع کنیم؟
این روزها یک موضوع است که ذهنم را مشغول کرده! بین آدم های معمولی انگار کج نظری در حال تبدیل شدن به یک امر عادی است. اما برای من دیدن کج نظری ها هنوز عادی نشده و این موضوع من را اذیت می کند.
منظورت کج نظری آدم ها نسبت به محسن یگانه است؟
آره، این موضوع واقعاً برایم ناراحت کننده است. از طرفی حوصله بحث کردن با این آدم ها را هم ندارم. مگر انسان در طول روز چقدر انرژی دارد؟ نمی دانم چرا، اما کج نظری آدم هایی که مهم نیستند، بیشتر اذیتم می کند.
این موضوع برای هنرمندی مثل تو باید عادی شده باشد…
قبول دارم، اما هر چه جلوتر می روم راجع به رفتار آدم ها عمیق تر می شوم. همیشه برایم این سوال وجود دارد؛ آدم هایی که من را در واقعیت زندگی شان قبول کرده اند، چه جور آدم هایی هستند و ماجرا چیست؟
توجه و تمرکز زیاد به این موضوع، روی کارت تاثیر نمی گذارد؟
ممکن است روی کارم تاثیر بگذارد و خودم حواسم به این موضوع نباشد.
بعد از «حباب» بعضی از این کج نظری ها عملی شد و برخی دشمنی ها برایت علنی تر از پیش شد، با توجه به این موضوع فکر می کنی کارت در این مدت تحت تاثیر این مسائل قرار گرفته یا خیر؟
فکر نمی کنم این مسائل تاثیر چندانی روی کارم گذاشته باشد. خیلی چیزها هستند که تو از آن عبور می کنی، اما در نهایت یک تاثیری روی اعصابت می گذارد. این سوال همیشه برای من وجود داشته؛ من که به کسی بدی نکرده ام اما یک شخصی که من نمی شناسمش می آید و خیلی راحت دست به انجام کارهایی می زند که من را خراب کند! خب چرا؟ این فرد، چه انسان مهمی باشد چه بی اهمیت، من از آن عبور می کنم اما یک زخم یادگاری از کسی که نمی شناسمش روی اعصابم باقی می ماند. واقعاً چرا؟ وقتی محسن یگانه با تو کاری نداشت، نمی توانستی کاری به کار او نداشته باشی؟ این قاعده خیلی راحت است…

اما این قاعده برای ستاره ها صدق نمی کند، این چیزی است که خیلی از نمونه های شبیه به تو برای خودشان حل کرده اند اما انگار هنوز برای تو حل نشده…
منظورت از حل چیست؟

یعنی به این کج نظری ها و حسادت ها توجهی نمی کنند…
به قول معروف دم آنهایی که می توانند این طوری رفتار کنند گرم! اما من نمی توانم این کار را انجام دهم. ببین از اینجا به بعد مصاحبه، صحبت های من را به نگاه یک آدم غر غرو، خودشیفته، خوشحال، ناراحت یا بی اعصاب و… نخوانید. من هم یک آدم شبیه همه مردم هستم. تنها چیزی که در همه این سال ها نگران آن بودم، این است که مبادا خود واقعی محسن یگانه تغییر نکند. در قواعد زندگی هنرمندان شناخته شده، زندگی شخصی فرد تحت تاثیر قرار می گیرد و آن آدم دچار تغییر کلی می شود. اما من سعی کرده ام خودم باشم. من همانی هستم که بودم! هنوز هم با خیلی از اطرافیان ۱۰ سال پیشم (اگر بهم بدی نکرده باشند) در ارتباطم و خیلی از دوستان صمیمی ام را حفظ کرده ام. خب اگر من ذاتاً آدم بدی هستم، مثلاً در این ۱۰ سال باید بدی هایم حداقل به یک نفر ثابت می شد! امیدوارم مشکل چه از سمت من و چه از طرف کسانی که از من خوش شان نمی آید حل شود، همین!
سوالی که گاهی برای من پیش می آید این است که چرا بعضی ها انرژی زیادی صرف تخریب محسن یگانه می کنند، خودت به جواب این سوال رسیده ای؟
پایه و اساس اکثر این اتفاق ها از آدم هایی شروع شده که جدای ذات ناسالمی که داشتند، براساس قواعد کاری خود خواسته هایی داشتند که بعضی ها به این خواسته ها تن دادند و عده ای دیگر مثل من آن را قبول نکردند و در نتیجه با این حجم تخریب روبرو شدند! البته این موضوع فقط در مورد من صدق نمی کند. خیلی دیگر از دوستانم هستند که بابت همین موضوع اذیت شده اند. من نمی توانم به کسی باج بدهم یا برای کسی رفتارم را عوض کنم. فرض کن آقا یا خانم فلانی می آید یک مطلب تخریبی بر علیه من در فلان سایت منتشر می کند! من با خودم می گویم واقعاً یعنی چه؟ شما تمام تلاش تان را کردید و یک مطلب کذب در مورد محسن یگانه منتشر نمودید! واقعاً چرا باید چنین دروغی را منتشر کنید، برای اینکه با آبروی یک نفر بازی کنید؟ شاید هم نان شب امروزتان از آبروی فردای آن آدم مهمتر است. همانطور که گفتم پایه اکثر این موارد به افرادی بر می گردد که ذاتاً ناسالم هستند و دوست داشتند یک رابطه ناسالم کاری با من ایجاد کنند. من هیچ وقت به کسی باج نمی دهم تا بهم اجازه دهند به کارم برسم!

تو این آدم ها را در وجود خودت می بخشی یا در این دنیا و آن دنیا فکر جبران هستی؟
تا وقتی که آن ماجرا در ذهنم تازه است، نمی توانم فراموش کنم و تا وقتی که موضوع را فراموش نکرده ام، نمی توانم ببخشم. اما وقتی موضوع در ذهنم کهنه می شود و آن را فراموش می کنم، دیگر خودم را درگیرش نمی کنم. واقعاً دارم به این نتیجه می رسم که گاهی می توانم فلان شخصی را که هنوز هم بحثش در مورد گذشته ام داغ است، ببخشم و همه چیز را فراموش کنم.

قبول داری گاهی در مجادله هایی که برایت پیش آمده، واکنشی نشانی دادی که باعث بزرگ شدن طرف مقابلت شده؟
بله، ممکن است گاهی اشتباه برخورد کرده باشم. به هر حال من تجربه زیادی نداشتم و قبل از اینکه خواننده شوم، خواننده نبودم! قبل از اینکه خواننده شوم، کسی به من نگفته بود خوانندگی چیست و مدل زندگی یک هنرمند چه شکلی است. همین الان هم کسی به من چیزی نمی گوید و هر چی هست، خود محسن یگانه است.
در دو کنسرت اخیرت نکته جالبی که وجود داشت، این بود که دیگر از کلمه «من» استفاده نمی کردی و به جای آن از لفظ «بنده» استفاده کردی این ماجرا از روی شکسته نفسی و تواضع است؟
نه، باور کن از من من کردن می ترسم. خوشحالم که این موضوع حس شده، چون به این فکر کرده بودم که یک مقدار از منیت هایم کم کنم و خوشحالم که ناخواسته این موضوع اتفاق افتاده است. «من من» کردن کلاً خطرناک است.

مدتی پیش در یکی از شبکه های اجتماعی یک متن مفصل نوشتی که تیترش این بود: «من عوض شدنی نیستم» این جمله یعنی چی؟
یعنی به قاعده های زندگی یک هنرمند را بلد نیستم. بگذار یک مثال برایت بزنم، من آدم مفرحی نیستم و تفریحاتم کم است، البته از سفر بدم نمی آید، اما آنقدر درگیر موسیقی شده ام که نمی توانم بیشتر از ۳ـ۴ روز از کامپیوتر و فکر کردنت به موزیک دور باشم. این جنون پای کامپیوتر نشستن و درگیر موزیک بودن من را از سیستم زندگی عادی دور کرده و ناخواسته به عنوان یک هنرمند درگیر موضوعی به نام موسیقی شده ام. اینکه باید روی استیج چه لباسی بپوشم، موهایم چقدر باید کوتاه یا بلند باشد، حتی shave کردن صورت و… چیزهایی است که به آن فکر می کنم. یا مثلاً گاهی با خودم می گویم وقتی روی استیج اخم می کنی چه شکلی می شوی؟! جلوی آینه می روم تا ببینم روی استیج به قول معروف چه جوری ام! اینها را گفتم تا بدانی موزیک روی همه این موارد تاثیر گذاشته به جز اصل ماجرا، که خود واقعی محسن یگانه است. شاید در این چند سال حفظ ظاهر کرده باشم اما حفظ ظاهر با تغییر ذات خیلی فرق دارد. اینکه تو فکر کنی ظاهر فلانی عوض شده پس ذاتش هم تغییر کرده، قضاوت درستی نیست.

مثلاً چک کردن اخم جلوی آینه، برای این است که روی استیج show کنی؟
نه این کارهایی که برایت توضیح دادم ربطی به show روی استیج ندارد. روی استیج، برای خودم و در مورد خودم نگرانی هایی وجود دارد که سعی می کنم پیش از بالا رفتن از پله های استیج، این موارد را برای خودم حل کنم. گاهی می نشینم صدا یا فیلم کامل کنسرت را می بینم و می شنوم تا خودم نقاط ضعف و قوت اجرایم را پیگیری کنم. در این شرایط است که می توانم بفهمم اطرافیانم وقتی از من تعریف می کنند تعارف می کنند یا تعریف آنها واقعی است. البته اگر تعریف ها واقعی هم باشد به آنها فکر نمی کنم و بیشتر به دنبال پی بردن به نقاط ضعف خودم هستم.

خیلی ها که از دور تو را می بینند، می گویند محسن یگانه مغرور است، فکر می کنی این تصور به چه دلیلی برای آدم ها به وجود می آید؟
شاید مشکل همین است که من را از دور می بینند. از دور همیشه خطای دید زیاد است.

به نظرت صمیمیتی که با هوادارانت داری باعث نمی شود برایشان دم دستی شوی؟
شاید در هر ۱۰۰ نفر، ۲ نفر باشند که از سطح فهم و شعور بالایی برخوردار نباشند، من نمی توانم همه را بابت این ۲ نفر در ذهنم قلع و قمع کنم. به نظرم وقتی مثلاً در شبکه های اجتماعی با هوادارانم صحبت می کنم و در ارتباطم، طرف مقابل هم متوجه می شود که محسن به ما اجازه داده، وارد منطقه جدیدی شویم که فراتر از خط قرمزهاست. باور کن اگر من از جمع کل مطمئن بودم و ترسی از حاشیه شدنش نداشتم، با همه، صمیمی و راحت برخورد می کردم. فقط نگرانی حواشی متعاقب آن هستم، حاشیه هم که من را دوست دارد… (خنده)

الان ساعت ۲ بامداد است و تو هنوز در دفتر کارت حضور داری، با توجه به اینکه قرار نیست آلبوم جدیدی منتشر کنی، چرا باید تا این ساعت در دفتر بمانی؟
من نمی دانم دارم چه کار می کنم فقط می دانم الان کارم درست نیست. اگر قرار باشد با همین روش پیش بروم، نتیجه منفی اش را می توانی سه ماه آینده ببینی. یک تنبلی عجیب سراغم آمده و دارم خودم را تنبیه می کنم و بیشتر به یک تصویر عجیب و غریب از یک آهنگ فکر می کنم. الان که داریم با هم صحبت می کنیم ۴۸ ساعت است از دفتر بیرون نرفته ام اما در این مدت هیچ کار خاصی انجام نداده ام، فقط یک سری مسائل به ذهنم رسیده که می دانم اگر چند بار دیگر آن را مرور کنم، از دل آن یک آهنگ عجیب بیرون می آید که تبدیل به اتفاق خواهد شد. تمام این تنبیه ها به همین دلیل است که یا یک کار را خودت انجام بده یا باید آن را به زور انجام دهی.

یعنی محسن یگانه خودش را ۴۸ ساعت در دفتر کارش حبس کرده که صرفاً فکر کند؟
ببین من الان نگران آهنگ هایی هستم که قرار است تابستان منتشر کنم. اگر قرار است تابستان آهنگی منتشر کنم باید کارها را جدی تر پیگیری کنم. وقتی هنوز شعرم ناقص است، یعنی خیلی عقبم.

و در این حبس های تنبیهی احتمالاً به آلبوم فکر نمی کنی؟
نه، سوال بعدی (خنده)

قبول داری «امروز تولد منه» آهنگ خوبی نبود؟
در مورد ملودی این کار، تصمیم گرفتم روی قاعده کار کنم، اما فکر می کنم این کار اشتباه بود و باید دلی کار می کردم.
فکر می کنم تو هم با من هم نظر باشی که ترانه این کار، خوب بود اما ملودی اگر چه بد نبود، اما ربطی به ژانر محسن یگانه نداشت.

انتقادی که به تو و خیلی دیگر از همکارانت دارم، این است که همه شما یک روزی آرزو داشتید تیتراژ تلویزیونی بخوانید، اما الان که تبدیل به ستاره های موسیقی شده اید، برای تلویزیون به نوعی کلاس می گذارید، مثلاً می گویید دیگر تیتراژ نمی خوانیم یا مثلاً به پخش آهنگ هایتان اعتراض می کنید و… چرا این اتفاق می افتد؟
اول باید بگویم که من لطف کردم و اعتراض نکردم. ای کاش آقایی که از درک پایینی برخوردار است و آهنگی که برای پدرم خوانده ام را روی فیلمی گذاشته که موضوعش به آهنگ من هیچ ربطی ندارد، سواد، شعور و شخصیت یک انسان کامل را می داشت و بدون اجازه از آهنگ من استفاده نمی کرد. بنده اگر دوست داشتم، خودم این کار را در اختیار تلویزیون می گذاشتم تا پخش کند، اما این کار را انجام ندادم! نکته بعدی این است که تلویزیون کجا دست ما را گرفته که بخواهیم دست تلویزیون را بگیریم یا دستش را پس نزنیم؟

به هر حال «ماه عسل» در شهرت عمومی تو نقش داشت، قبول نداری؟
قبل از این، آهنگ هایی مثل «نشکن دلمو»، «آی خدا دلگیرم ازت»، «آخه دل من» و… بود یا نبود؟ تیتراژ «ماه عسل» یک بازی «برد ـ برد» برای من و طرف مقابلم بود. تنها برد آن آهنگ هم برای من این بود که به هر حال آن زمان من یک خواننده غیر مجاز بودم و حضور در تلویزیون امتیاز خوبی برایم محسوب می شد. البته که همین موضوع هم بعدها برایم دردسر شد.

چه دردسری؟
بعد از خواندن این آهنگ مشکلاتم برای مجوز گرفتن، به مراتب بیشتر از گذشته شد. این حس به وجود آمده بود که من دارم سیستم را دور می زنم. فکر می کنم اگر همه جوانب را در نظر بگیریم، در نهایت این تلویزیون است که به من بدهکار است نه من به تلویزیون… ولی صادقانه می گویم که هیچ کلاس گذاشتنی در کار نیست. علیرغم اینکه با توجه به ژانر موسیقی و شخصیتی که دارم خیلی راحت می توانستم خواننده تلویزیونی شوم، این کار را نکردم و تلویزیونی نشدم. من هیچ کلاسی نمی گذارم اما حضورم در تلویزیون به طور کلی منتفی است.

چرا اینقدر از قرار گرفتن جلوی دوربین تلویزیون فرار می کنی؟ مگر دیده شدن آن هم جلوی چشم ۷۰ میلیون بیننده، بد است؟
من کلاً با تصویر مشکل دارم اما با تصاویر تلویزیون خیلی مشکل دارم. مخصوصاً این چند سال به این واقعیت پی برده ام که برخورد خوبی از سوی تلویزیون با بنده انجام نشده است. تلویزیون اصلاً میزبان خوبی نیست و با مهمانانش رفتار خوبی ندارد.

سال ۸۹ احسان علیخانی از تو برای حضور در ویژه برنامه نوروزی شبکه جام جم دعوت کرد، آن موقع صحبت از پیشنهاد ۲۰ میلیونی بود که در نهایت نرفتی، امسال با تلویزیون مصاحبه کردی (که البته پخش نشد)، در مصاحبه ای که بعد از این اتفاق انجام دادی گفتی بدون هیچ چشم داشت مالی جلوی دوربین تلویزیون قرار گرفتم. چه فرقی بین این دو برنامه وجود داشت که یکی را بدون دریافت هزینه رفتی و دیگری را در شرایطی که پول خوبی هم پرداخت می کردند، نرفتی؟
اول این را باید بگویم که ۲۰ میلیون نبود، صحبت از ۲۴ میلیون تومان بود. البته موضوع من پول نبود، چون اگرچه آدم اقتصادی هستم اما اصولاً پولکی نیستم. این هم بیشتر بهانه ای بود برای نرفتن، نه دلیلی برای رفتن! ماجرا این بود که چون از اولین حضورم در تلویزیون خاطره خوشی نداشتم، نمی خواستم دیگر جلوی دوربین تلویزیون قرار بگیرم. وقتی نتوانستم دوستانم را در مورد این عدم علاقه توجیه کنم، مجبور شدم یک مانع مالی سر راه شان بگذارم تا به تلویزیون نروم! من عاشق دیده شدن نیستم، محسن یگانه خواننده ای است که شنیده شدن برایش کافی است. ماجرای امسال هم کاملاً رفاقتی بود. خودم هم می دانی که امسال گرفتار تعارف شدم و به تلویزیون آمدم.

احسان یک سال در تلویزیون به صورت رسمی از تو عذرخواهی کرد، این عذرخواهی باعث برطرف شدن کدورت ها شد؟
بگذار این بحث را باز نکنیم چون هر کسی برای کارهایش دلایل خاص خودش را دارد. بگذریم.

و از رابطه ات با علی ضیاء برایمان بگو.
علی ضیاء را برای اولین بار سر برنامه «اینجا شب نیست» دیدم. وقتی از او بدی ندیدم به چه دلیل باید با او خوب نباشم؟ علی انرژی مثبت زیادی دارد و فکر می کنم فاز اخلاقی مان با هم جور است. گاهی برنامه «ویتامین ۳» را با اجرای علی می بینم. انصافاً نقدهای اجتماعی خیلی خوبی از طرف علی در برنامه مطرح می شود که گاهی من را یاد عادل فردوسی پور می اندازد. فکر می کنم اگر علی به همین شکل پیش برود، مردم شاید، باید منتظر یک عادل فردوسی پور جدید باشند، ولی این بار در حوزه اجتماعی… البته امیدوارم علی مثل دوشنبه شب های شبکه سه، هفته ای یک بار شر درست نکند. (خنده)
عکس هایی که در این چند وقت از خودت در شبکه های اجتماعی منتشر کرده ای نشان می دهد به فوتبال علاقمندی، درسته؟
بله فوتبال را دوست دارم و هر وقت فرصت کنم (بیشتر به خاطر سلامتی) فوتبال بازی می کنم. یک مدتی هم با تیم فوتبال هنرمندان تمرین می کردم، اما نتوانستم خودم را از لحاظ زمانی با تمرینات هماهنگ کنم و علیرغم اینکه خیلی دوست داشتم در این تیم حضور داشته باشم، مجبور به عذرخواهی از دوستان شدم.

مهدی مهدوی کیا از فوتبال خداحافظی کرد و تو هم پرسپولیسی هستی و تصمیم داشتی در کنسرت اردیبهشت، او را سورپرایز کنی اما این اتفاق نیفتاد. ماجرا چه بود؟
مهدی مهدوی کیا یکی از معدود فوتبالیست های کشورمان است که کسی از او بدش نمی آید. مهدی جزو استثناهای فوتبال ماست که فکر می کنم هیچ دشمنی ندارد. مهدی فوتبالیست فوق العاده ای بود اما هیچ وقت جوگیر نشد. جدای همه این حرف ها، آقای مهدوی کیا اخلاق بسیار دوست داشتنی دارد. قبل از عید که به کنسرت من آمده بود، واقعاً شیفته اخلاق و رفتارش شدم. اواخر اسفند بود که تازه به شمال رسیده بودم و برای خرید به داخل مغازه رفتم که آنجا برنامه ۹۰ را دیدم. مهدی، مهمان «عادل فردوسی پور» بود که این برنامه از مهدوی کیا به نوعی تجلیل کرد. آنجا واقعاً ناراحت شدم و از همان لحظه به این فکر افتادم که یک کاری برای تجلیل از مهدوی کیا انجام دهم. همه چیز را هم با باشگاه هماهنگ کرده بودم که مهدی آن شب به کنسرت بیاید اما خب قسمت نبود و مهدی همراه تیم ملی نوجوانان به دبی رفت.

اشک های مهدی چقدر در تصمیمت تاثیرگذار بود؟
من اشک های مهدی را ندیدم. وقتی برنامه را دیدم که همه عوامل پشت صحنه جلوی دوربین آمدند و با مهدی دست دادند. در واقع من بعد از اشک های مهدی به تلویزیون رسیدم.
بهتر نبود با خود مهدی هماهنگ کنی؟ باشگاه اگر می خواست کاری برای مهدی انجام دهد، یک بازی خداحافظی با شکوه برایش برگزار می کرد…
می خواستم مهدی را سورپرایز کنم اما او مرا غافلگیر کرد. کاری که می خواستم انجام دهم کاملاً دلانه بود. من و هم نسل هایم دوران کودکی، بازی های مهدی مهدوی کیا را می دیدیم و بارها با گل هایی که زد و یا پاس گل هایی که داد باعث شد از فرط خوشحالی به هوا بپریم. به عنوان کسی که امروز به جایی رسیده ام که می توانم گذشته ام را جبران کنم، می خواستم وظیفه ام را در مقابل اسطوره ای مثل مهدی مهدوی کیا انجام دهم. همین.
تو یک زمانی بیشتر با شهاب اکبری کار می کردی، اما این روزها با مهران عباسی و گروه پازل در زمینه تنظیم همکاری داری، این موضوع روی همکاری ات با شهاب تاثیر خواهد گذاشت؟
تمام افرادی که اسم بردی به عنوان افراد کار بلد در حوزه تخصصی خودشان یعنی تنظیم مطرح هستند. دوستی دلیل بر همکاری نیست و همکاری هم دلیلی بر دوستی نیست. البته بعضی وقت ها هر دوی این موارد با هم پیش می آید، اما به اندازه! وقتی این اسامی را کنار هم قرار می دهی یاد آلبومم می افتی! خب وقتی آلبومی وجود ندارد، این اسم ها به چه دلیلی باید کنار هم قرار بگیرد و مثل روزهای تولید آلبوم «حباب» از کار و زندگی شان بیفتند. همه این دوستان، این روزها مشغله های خاص خودشان را دارند، پس ترجیح می دهم وقتی آلبومی در کار نیست، بیشتر با هم دوست باشیم تا همکار… من دارم به یک آینده دیگر، یعنی مستقل شدن در زمینه تنظیم فکر می کنم. در مورد ترانه و ملودی شکست نخوردم و امیدوارم بتوانم در این زمینه (تنظیم) هم موفق باشم. یک مقدار به من اجازه دهید، شاید من هم بتوانم در حوزه تنظیم، کارهای عجیب و غریبی انجام دهم.

از تک بعدی شدن کارت نمی ترسی؟
چند روز پیش داشتم به همین موضوع فکر می کردم اما وقتی می توانم یک کاری را خودم انجام دهم، واقعاً بعضی اوقات انرژی تلف کردن است که بخواهم منظورم را به شخص دیگری منتقل کنم تا او کار را به نتیجه برساند. باز هم می گویم بعضی اوقات، نه همیشه.

بعضی ها می گویند سکوت را کوشان حداد تنظیم کرده…
کوشان هیچ وقت چنین تنظیمی انجام نمی دهد و قطعاً تنظیم های او کیفیت بالاتری دارد. حداقل از نظر انتخاب صدا متوجه خواهید شد که تنظیم آن آهنگ؛ توسط من انجام شده است. کوشان و امثال کوشان در آن مقطع زمانی خیلی جلوتر از ما بودند. من تنظیم «سکوت» را در ۱۲ ساعت و خیلی ساده انجام دادم. واقعاً باید همه چیز یک کار موفق را به همین سادگی زیر سوال برد؟ خواننده ترکیه ای بعد از دو سال «سکوت» من را خواند! تنظیم کار را هم که به کوشان نسبت می دهند، فقط مانده بگویند ترانه اش را محسن نگفته و یک نفر هم پیدا شود بگوید این صدای من است، محسن یگانه آن را نخوانده است! این در حالی است که من همین الان می توانم چند مثال از کسانی بزنم که تلاش کردند آهنگی مثل سکوت بزنند اما موفق نشدند، اما من هیچ وقت در مورد این مسائل صحبت نمی کنم. نمی دانم چرا اینقدر برای خراب کردن من وقت می گذارند و دل می سوزانند.
«النا» یکی از طرفداران محسن یگانه است که این روزها خیلی معروف شده و عکس های زیادی همراه با او منتشر کرده ای، در مورد او برایمان بگو.
گاهی در حاشیه کنسرت هایم بچه هایی را می بینم که بعضی از اشعار سخت من را حفظ هستند و این برای من جالب است. النا یکی از طرفداران چند آتیشه من است که یک شب به کنسرت من آمد و عکسی در بک استیج با هم انداختیم که منتشر و معروف شد. الان هم هر وقت، دلم برایش تنگ می شود زنگ می زنم و یا او به همراه پدر و مادرش به دفتر من می آیند و یا خودم دنبالش می روم.

می شود گفت می خواهی با حضور النا خلاء نداشتن فرزند را پر کنی؟
الان پدر نیستم اما مطمئن باش یک روزی پدر خوبی خواهم شد.
با سیروان رابطه خوب و دوستانه ای داری، با توجه به اینکه موسیقی الکترونیک را دوست داری و سیروان هم در زمینه تنظیم آهنگ های ترانس معروف است، چرا با او کار نمی کنی؟
شخصاً برعکس تو فکر می کنم و بیشتر به کارهای راک و یا بالعکس آرام سیروان جذب شده ام تا کارهای الکترونیکش! البته کارهای الکترونیک خوبی داشته که در این حوزه شناخته شده، اما سلیقه من نیست. کار سیروان خیلی خوب است، اما سلیقه من در موسیقی الکترونیک، تنظیم های خشن تر (aggressive) را می پسندم.

رضا صادقی مدتی پیش گفت سیروان را خواننده نمی دانم، می خواهم نظر تو را در این مورد بدانم، سیروان را خواننده می دانی یا تنظیم کننده؟
ژانر صدای سیروان شبیه کسی نیست. وقتی خیلی ها که صدا ندارند و خواندن هم بلد نیستند، اسم خودشان را خواننده می گذارند، حیف است که سیروان را خواننده ندانیم. نظر رضا واقعاً محترم است البته به نظر من هم سیروان بیشتر از اینکه خواننده باشد، تنظیم کننده و موزیسین است. سیروان یک سری ایده های خلاقانه دارد که خاص خودش است. او بیشتر انرژی خودش را صرف باز کردن یک راه جدید برای خودش کرد که منحصر به فرد باشد و در این راه موفق هم بود، از این بابت به او تبریک می گویم.

در بخشی از مصاحبه گفتی با بعضی ها کار می کنم اما دوست نیستیم، علی ثابت جزو این بعضی هاست؟
علی ثابت جزو این آدم ها نیست اما هیچ وقت از خودت سوال کردی چرا رابطه کاری موفق تری با علی دارم؟ ما سعی کرده ایم رابطه نزدیک خودمان را در یک حد مشخص نگه داریم. خودمان می دانیم که خیلی راحت می توانیم رابطه مان را خیلی نزدیک تر از چیزی که الان هست، کنیم.
اما هر چه صمیمیت بین مان بیشتر شود، کمتر از هم انتقاد می کنیم و در این نتیجه موفقیت کمتر می شود. ما الان خیلی رک با هم صحبت می کنیم و فکر می کنم این دلیل اصلی موفقیت ماست. شاید به همین دلیل است که ارکستر ما بیش از چهار سال دوام پیدا کرده و امروز یکی از موفق ترین گروه های موسیقی کشور بوده ایم.

سوالی که همیشه برایم وجود دارد، در مورد مدل موهایت است، چرا مدل موهایت را عوض نمی کنی؟

دوست دارم، همینه که هست (خنده)

نمی خواهی در این زمینه تنوع را تجربه کنی؟ (خنده)
نه،‌ دوست ندارم تنوع را تجربه کنم، مشکلت چیه؟ (خنده)

خیلی ها این جسارت را به خرج می دهند و مدل موهایشان را عوض می کنند و اتفاقاً خیلی هم بهشان می آید، تو چرا این جسارت را نداری؟
بحث جسارت نیست. این یک قسمت ماجرای خودشیفتگی است (خنده) همه کارهای مربوط به موهایم را خودم انجام می دهم. خودت می دانی که موهایم را خودم کوتاه می کنم و حالت می دهم. حتماً یک وابستگی به موهایم دارم که نمی توانم به کس دیگری اعتماد کنم! اینقدر می ترسم موهایم را به دست آرایشگر دیگری بسپارم که طی ۳ سال گذشته پایم را در هیچ آرایشگاهی نگذاشته ام. آخرین بار قبل از رگ خواب به آرایشگاه رفتم و از آن موقع تا الان خودم موهایم را کوتاه می کنم. مدل موهای من همینی است که می بینی، هیچ راه حلی برایت سراغ ندارم (خنده). این یک مورد در اختیار من است و اجازه انتخاب هم به کسی نمی دهم (خنده)
آرمانی/ شماره ۱۴۷ و ۱۴۸/ تیر ماه ۹۲/ گفتگو: مصطفی امامی/ صفحه۱۰
مرجع: افکار نیوز