انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: دیدار نیکی فیروزکوهی
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
آدمهای زیادی به دیدارت خواهند آمد،
دستت را می­فشارند،
روی ماهت را می­بوسند
و صمیمانه­ترین تبریکات قلبی­شان را نثارت می­کنند،
ولی...
هیچکدام مثل من گوشه مبل خانه­ات کز نمی­کند،
هیچکدام برایت شعر نمی­نویسد،
هیچکدام شعر نمی­خواند.
من زیرکانه دردم را پشت دود سیگارم پنهان می­کنم
و با صدایی که بطور غم­انگیزی می­گیرد، برایت می­خوانم
از غربتم در شهرهای دور،
از غربتت همین نزدیکی­ها،
از دور بودنت،
از این سالیان سال،
از این یک سال دیگر هم،
از این تولدها،
از این جشنهای بدون من،
از این جشنهای بدون تو،
از آروزهایی که برایت داشتم،
از آرزوهایی که برایت دارم،
از آرزوهایی که پشت دستم را داغ کرده­ام
و دیگر نخواهم داشت،
از وعده­های دروغ...
اینکه سال بعد می­آیم
و هرگز نیامدنم،
اینکه سال بعد منتظرم می­مانی
و منتظر نماندنت.
من روی ماهت را می­بوسم،
صمیمانه­ترین تبریکات قلبی­ام را تقدیمت می­کنم
و مصرانه وعده می­دهم سال بعد، همین موقع می­آیم،
تو می­خندی
و می­دانی نمی­آیم.
(نیکی فیروزکوهی)
خیلی شعرا فیروزکوهی قشنگه