انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: این بار حمله به هانیه توسلی به بهانه فوت مرتضی پاشایی!
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
مجله مراحم: پس از آنکه هانیه توسلی، بازیگر سینما و تلویزیون در یادداشتی نوشت که «مرتضی پاشایی» را نمی شناسد خیلی ها نسبت به این نوشته اش واکنش های تند و تیز نشان دادند.

این بار حمله به هانیه توسلی به بهانه فوت مرتضی پاشایی! 1
«من آقای پاشایی رو نمی شناختم. یعنی نه کارهاش رو شنیده بودم نه خودش رو از نزدیک دیده بودم. سبک و مدل موسیقی اش هم که الان می شنوم دوست ندارم. ولی دلم می سوزه. جیگرم کبابه. از مرگ جوون ها بیزارم.«
این‌ها جملات ابتدایی پست هانیه توسلی در صفحه اینستاگرامش است، یادداشتی که باعث شد کامنت‌های مخالف زیادی پای این پست ثبت شود. کامنت‌هایی تند از سوی کامنت‌گذارانی اکثرا خشمگین که به زعم‌شان به خواننده محبوب آنها توهین شده است، رفتاری که پیش از این و البته به مراتب آرام‌تر و کم حاشیه‌تر در صفحه بهرام رادان شاهدش بودیم.
البته با خواندن کامل یادداشت هانیه توسلی هیچگونه توهینی به مرتضی پاشایی و یا هوادارانش به چشم نمی‌خورد، هانیه توسلی تنها درخواست کرده که دیگران برای او تعیین تکلیف نکنند که تسلیت بگوید یا نه. که ظاهرا به مذاق طرافدان پاشایی خوش نیامده است.


این بار حمله به هانیه توسلی به بهانه فوت مرتضی پاشایی! 1

متن کامل یادداشت هانیه توسلی و سپس چندکامنت مخالف وی را در انتها بخوانید:
»من آقای پاشایی رو نمی شناختم.یعنی نه کارهاش رو شنیده بودم نه خودش رو از نزدیک دیده بودم.سبک و مدل موسیقی اش هم که الان می شنوم دوست ندارم. ولی دلم می سوزه.جیگرم کبابه.از مرگ جوون ها بیزارم.کم هم نیست الان متاسفانه.خودم هم داشتم تجربه اش رو.از دست رفتن جوون وحشتناکه.ولی واکنش مردم به نظرم عجیبه.زیادیه.عادت ندارم تسلیت بگم.دردی رو دوا نمی کنه.کسایی که میان اینجا و به من می گن چرا تسلیت نمی گی هم نمی فهمم.اگه خانواده اش رو می شناختم از نزدیک حتمن به اونها تسلیت می گفتم.مثل مجید بهرامی که خیلی دوست و همکار مشترک داریم و خیلی شخصی تسلیت گفتم به خودشون.ملت عجیبی هستیم.اینجا برای من تعیین تکلیف نکنید لطفن.به اندازه ی کافی حال و روزم بد هست.لطفن هم با تنوین نمی نویسم.دلیلش هم صد بار گفتم.ممنون از بقیه ی دوستان که مهربون و با محبت هستند و همیشه به من لطف دارند.«




و حالا چند کامنت انتهایی این پست که تا این لحظه نزدیک به پنج هزار کامنت پای آن ثبت شده است:
-یه سری طرفدار مشترک داشتی که متاسفانه لیاقت نداشتی نگهشون داری، شاید یه تسلیت کوچیک از طرف خودت باعث می شد تصویر زیباتری از سیرتت روی قلبشون حک کنی، شما هم یه روزی میمیری چه خوبه بعد از مرگ یه هنرمند واقعا خدابیامرزی از ته دل بگیم.
- اتفاقا منم نه از … شما نه از بازی کردنت خوشم میاد جدی گفتم و رک مثل خودت.
-واقعا خیلی گستاخ هستید شما باید الگو باشید در ضمن سنی هم ازتون گذشته به نظرتون با این حرفا خیلی متفاوت به نظر میاین؟ نه فکرتون اشتباهه.
- اولا که تسلیت نگفتنت چیزی از محبوبیت مرتضی کم نکرد، دوم اینکه خانوم بازیگر به اصطلاح مردمی، حالا نخواستی تسلیت بگی اوکی نگفتی، که اصلا مهم نیست. نیاز نبود بیای پست بزاری. نگفتی تموم شد رفت دیگه پست گذاشتنت چیه؟ سوم اینکه خب چی؟ دوست نداری سبک موسیقیشو این به مردم چه ربطی داره که اومدی جار میزنی؟ چقد بد خودتو از چشم انداختی. در ضمن بازیات پیش خیلیا داغونه. واست آرزو میکنم روزی به اندازه مرتضی محبوب شی البته بعید میدونم.
-منظور خانوم توسلی از واکنش، احساسات مردم نیست، اینایی که میان تو پیج ها توهین میکنن به بهونه تسلیت نگفتن، رو میگه. آخه مگه تسلیت گفتن زوریه؟؟
-فقط متاسفم باشه شما خاصی. شما متفاوتی، این روزا واسه خودتونم پیش میاد پس انتظار تسلیت نداشته باشید
-شما به عنوان یه بازیگر وظیفه داری به طرفدارای مشترک خودتون و آقای پاشایی تسلیت بگی.
-اظهار نظر متفاوت، مستقل و معتدل شما بسیار عالی است رفتار ما ایرانی ها در بسیاری از زمینه ها از تعادل خارج شده.
همانطور که پیش‌تر گفتیم، تعداد کامنت‌ها بسیار زیاد است و لحن بیشتر آنها مشابه کامنت‌های بالا و بعضا تندتر. اینکه چرا فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی به سمت و سویی رفته است که پست ساده‌ی یک بازیگر و اظهارنظرش که در آن توهینی هم به چشم نمی‌خورد، این چنین واکنش‌های تندی به دنبال دارد، جای تامل بیشتری دارد.
این بار حمله به هانیه توسلی به بهانه فوت مرتضی پاشایی! 1

این اتفاق، هدف من را از ایجاد یک صفحه‌ عمومی، زیرسوال برد و به همین خاطر صفحه را به طور کلی پاک کردم. هدف من ارتباط بیشتر و نزدیک‌تر با عزیزانی بوده که همیشه چه در فضای مجازی و چه بیرون، به من لطف داشته‌اند. اما روزی که گذشت به من نشان داد که دیگر این راه ارتباطی «کار نمی‌کند» به اصطلاح.

پس از مرگ مرتضی پاشایی خواننده موسیقی پاپ کشورمان، موجی به راه افتاد که بسیاری با آن همراه شدند و درگذشت این جوان را تسلیت گفتند اما سرنوشت آنهایی که با این موج همراه نشدند، چه بود؟ هانیه توسلی یکی از چهره‌هایی بود که با این موج همراه نشد و مورد شدیدترین توهین‌ها و حملات گروهی بزرگ از طرفداران این خواننده قرار گرفت، تا آنجا که بخشی از فعالیت‌هایش را در فضای مجازی تعطیل کرد و یک متن در مواجهه با این وضعیت منتشر نمود.

مرتضی پاشایی خواننده پاپ کشورمان که مبتلاء به سرطان بود روز بیست و سوم آبان ماه جان به جان آفرین تسلیم کرد تا طرفدارانش به یادش به خیابان‌های شهرهای مهم کشور بیایند و اتفاقی را رقم بزنند که برخی خوانندگان بسیار مشهورتر نیز بی‌سابقه بود و از این منظر درگذشت پاشایی در نوع خود یک اتفاق منحصر به فرد شد و همین حضور در جریان تشییع پاشایی در مقابل تالار وحدت نیز تکرار شد.

با این حال، چنین واکنشی تنها در فضای بیرونی نبود و در فضای مجازی شاهد شکل‌گیری یک موج عظیم برای پاشایی بودیم که همچنان نیز دامنه این موج مشهود است. پس از درگذشت پاشایی، گروه‌هایی از هواداران پاشایی به پیغام گذاشتن برای هنرمندان در شبکه‌های اجتماعی نظیر وایبر، فیس بوک، توئیتر و اینستاگرام خواستار تسلیت گفتن برای این اتفاق شدند؛ درخواستی که با همراهی گروهی از هنرمندان مواجه شد اما همه هنرمندان نیز با این فضا همراهی نکردند.

حقیقت امر آن بود که طول دوران حرفه‌ای فعالیت پاشایی آنچنان طولانی نبود و برخی از هنرمندان او را نمی‌شناختند و یا پس از ابتلای او به سرطان و مطرح شدن وسیع تر نامش در سطح رسانه‌ها در همین حد او را می‌شناختند. هانیه توسلی یکی از این چهره‌ها بود که شناختی از این خواننده جوان و نسبتاً کم‌کار نداشت و پس از این ماجرا نیز با گوش کردن آهنگ‌هایش، سبک پاشایی را نپسندیده بود و به همین دلیل تشخیص داده بود، پیامی ندهد و این موضوع را اعلام کرده بود.

عدم همراهی هانیه توسلی با این موج، واکنش تند گروهی بزرگ از طرفداران پاشایی را در پی داشت که هانیه توسلی را متهم به دروغگویی -به جهت عدم شناختن توسلی- کردند و البته این کمترین اتهام و توهینی بود که به او در فضای مجازی شد، تا با اوج گرفتن این حملات، توسلی اقدام به بستن صفحه‌اش در اینستاگرام نماید.

حمله به هانیه توسلی برای تسلیت نگفتنِ مرگ مرتضی پاشایی

پس از این اتفاق، هانیه توسلی در صفحه رسمی‌اش نوشت: «بعد از فوت مرحوم پاشایی، اکثر کامنت‌هایی که در اینستاگرام برای من می‌گذاشتند تقاضاهای بعضن توهین‌آمیز و تند برای پست کردن یک مطلب در مورد مرتضا پاشایی و تسلیت درگذشت ایشان بود.

یک پست توضیحی گذاشتم (که متنش موجود است) و ضمن ابراز تاسف و همدردی، گفتم با مرتضا پاشایی و کارهای‌شان آشنا نبوده‌ام و بعد هم که گوش کرده‌ام، فهمیده‌ام موسیقی ایشان سلیقه‌ی من نبوده، و از طرف دیگر تسلیت عمومی گفتن را دوست ندارم. از همان‌جا بود که کامنت‌های اهانت‌آمیز شروع شد.

بیش و پیش از آن‌که شخصن از این موج اهانت به‌راه‌افتاده ناراحت شوم، برای فرهنگ عمومی مردم هموطنم تاسف خوردم و البته برای مرتضا پاشایی مرحوم که این‌چنین طرفدارانی داشته. این موج‌های اهانت از منظر شخصی یک داستان گذراست اما اگر در مقیاس بزرگتر به آن نگاه کنیم متوجه عمق فاجعه خواهیم شد.

این که چرا تعداد زیادی از مردم، چنین نفرت و خشمی را در خود حمل می‌کنند و ادبیات‌شان این‌قدر سخیف و نازل است، دل آدم را به درد می‌آورد، اما به نظرم روان‌شناسان اجتماعی می‌توانند تحلیلی ارائه کنند از چرایی اتفاقات این‌چنینی و این «مد» جدید و هولناک دنیای مجازی که هربار به هر بهانه به یک نفر می‌تازند، بی آن که توهین‌ها ارتباط چندانی با موضوع اصلی داشته باشد. نمونه‌اش را سال گذشته در مورد مسی و موارد مشابه دیده بودیم.

تصمیم گرفتم که صفحه‌ اینستاگرام عمومی خودم را ببندم و یک صفحه‌ شخصی برای دوستان نزدیک داشته‌ باشم. دلیلش هم راستش اهانت‌ها نیست. آدمیزاد از خنجری که نبُرد زخم نمی‌خورد. من هم که نه بی‌احترامی کرده بودم و نه اهانتی، اصلن این حرف‌ها را به خودم نگرفتم که بخواهم شخصن دلگیر شوم.

ناراحتی من ناراحتی عمومی از وجود و رشد این فرهنگ نازل است. در واقع بعد از این ماجرا، از مردم [مخاطبان در آن فضا] ناامید شدم. به هرحال این اتفاق، هدف من را از ایجاد یک صفحه‌ عمومی، زیرسوال برد و به همین خاطر صفحه را به طور کلی پاک کردم. هدف من ارتباط بیشتر و نزدیک‌تر با عزیزانی بوده که همیشه چه در فضای مجازی و چه بیرون، به من لطف داشته‌اند. اما روزی که گذشت به من نشان داد که دیگر این راه ارتباطی «کار نمی‌کند» به اصطلاح.

وقتی آن فضایی که به طور معمول فضای آرامی بوده برای ثبت لحظه‌ها یا معرفی کتاب و ...، الان تبدیل به نوعی میدان جنگ شده، ترجیح می‌دهم که عرصه را برای توهین بیشتر به خودم، به مرتضا پاشایی مرحوم، و به عزیزانی که به من لطف دارند باز نگذارم. معرفی کتاب و فیلم را همچنان دوست دارم، و اگر صفحه‌ی عمومی برای این کار باز کردم، همین‌جا اعلام می‌کنم و الان هیچ صفحه‌ عمومی در اینستاگرام ندارم. در نهایت امیدوارم روزی برسد که سطح فرهنگ مردم مایه‌ افتخار باشد، نه شرم و خجالت.»

البته این نوع حملات به برخی بازیگران تنها هزینه‌ای نبود که بابت بت‌سازی پرداخت شد و در روزهای اخیر حجم خبرهای ساختگی برای برجسته کردن درگذشت این جوان خواننده شگفتی ساز بود؛ از خودکشی یک دختر برای پاشایی تا رفتن استاد محمدرضا شجریان زیر تابوت پاشایی که هر عقل سلیمی به حقیقت نداشتن این اخبار شهادت می‌داد و بررسی‌ها نیز این موضوع را تایید می‌کرد. در ماجرای درگذشت این خواننده جوان، سانتی‌مانتالیسم به اوج خود رسید اما آیا باید به این موج دامن زد یا با انگاره‌های حقیقی به نقدش پرداخت؟