انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: عآشــــــقـــیـــ...!
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
عآشــــــقـــیـــ...! 1
طناب دار جلو چشام
یه چهار پایه چوبی کهنه میرقصه زیر پاهام
رفیقام قاطی دشمنام،
نمیشه تشخیص دادشون از هم
مثل ضربه هایی که زده بودم
نا منظم و پشت سر هم
میاد جلو یه نفر با یه پارچه رو سر
یه ادم ترسو که داره فکرای زیادی توی سر
نگاهش قفل تو چشام
خالی میشه زیر پاهام
یکم سر و صدا
تــــــــــــــــــــمــــــــــــــــــــــــــام




عآشــــــقـــیـــ...! 1


  • و رویای ما به حقیقت پیوست ، قلبهای ما به هم پیوست و زندگی آغاز شد…
  • به تو رسیدم در اوج آسمان عشق ، این بود قصه ی من و تو و سرنوشت….
  • تو آمدی و دنیا مال من شد ، همه ی انتظار و دلتنگی ها و غصه ها تمام شد
  • تو آمدی و عشق آمد و پیوند ما در کتاب عشق ثبت شد….
  • باور نداشتم مال من شده ای ، لحظه ای به خودم آمدم و دیدم همه زندگی ام شده ای
  • عشق معجزه نیست ، حقیقتیست در قلب ها که پنهان است
  • به پاکی عشق ، به لطافت با تو بودن و ما با هم آمده ایم که به همه ثابت کنیم معنای عشق واقعی را….
  • تو همانی که من میخواستم ، مثل تو کسی در دنیا نیست برایم ، مثل تو هیچگاه نیامد و نمی آید و نخواهد آمد ، تو اولین و آخرینی برایم….
  • و با عشق پرواز میکنیم ، میرویم به جایی که تنها آرامش باشد در بینمان، تا در یک سکوت عاشقانه و در اوج آرامش بدون هیچ غمی در آغوشت آرام بگیرم !
  • اینبار سکوت زیباست، چون درونش یک عالمه حرفهاست ، حرفهایی در دلهای من و تو ، که هم تو میدانی راز دلم را و هم من میدانم راز درونت را…
  • و من ثابت کردم عشق هست ، تو همیشه هستی ، و روزی میرسد که ثابت خواهم کرد از عشقت خواهم مرد….
  • و من و تو همسفران عشقیم تا ابد ، این احساسم همیشه در قلبت بماند….
  • ایـن روزهــا....
  • دروغ گفتــــن را خــــــوب یـاد گرفتــــــــــه ام
  • حــال مـ ــن خــــــــوب است
  • خــوبِ خــوب
  • فقـط زیــــاد تا قسمتــی هــــوای دلــ ــم طوفــــانی
  • همــراه با غبـــارهـای خستگـــــــــــــی ست
  • و فکـر مـی کنـــم
  • ایـن روزهـــا...
  • خــدا هـم از حـــرف هـای تکـــ ــراری مــ ــن خستـــه است
  • چـه حــس مشتـرکـــی داریــم مــ ــن و خـــدا
  • او...
  • از حــرف هـای تکـــ ـــراری مــن خستـــه است
  • و مـــن...
  • از تکـــ ــرار غـــــم انگیــز روزهــــایم...


عآشــــــقـــیـــ...! 1


عآشــــــقـــیـــ...! 1


باز هم که رفتی و تنهایی من سر به فلک کشیده است
باز هم که نیستی و اشکهایم سیل مانند مرا به زیر کشیده است
باز هم که سوختی و باز برای شمع شدن پشیمان شده ام
باز هم که یادت امانم را بریده است
باز هم که غصه دارم در قلب تاریکم از نبود تو
باز هم که نمیشنوم صدای دلنشینت را در خانه سوت و کورم
باز هم که گم شدی در خاطره ها وچشمم از دیدن عکس تو سیر نمیشود
سالهاست که رفتی ولی هر روز اینها را تکرار میکنم
شاید بشنوی ،بفهمی،احساس کنی
در واقعیت نه ولی انتظار امدنت در خوابم را که میتوانم داشته باشم
باز هم که بغض و بعد ..............مثل همیشه


ب



عآشــــــقـــیـــ...! 1



خدایا یه چیزی میگم ناراحت نشو ، دنیات ته نامردیه.
(دلگیرم)





عآشــــــقـــیـــ...! 1

لمس کن کلماتی ر اکه برایت می نویسم ...


تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست ... تا بدانی نبودنت آزارم می دهد ... لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان ... که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد ...


لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است ... لمس کن لحظه هایم را ... تویی که می دانی من چگونه عاشقت هستم، لمس کن این با تو نبودنها را.
حتی یکبار!

              نگفتی دوستــــت دارم...



فکر کن!


کنــــــکور بدهی اما


نتیجه اش اعــــــــــــــلام نشود...!!!


عآشــــــقـــیـــ...! 1
قشنگ بود