انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: غنچه و گل(قیصر امین پور)
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
غنچه و گل(قیصر امین پور) 1


اینو فک کنم تو ششم بود.



غنچه با دل گرفته گفت:
 
زندگی
 
لب زخنده بستن است
 
گوشه ای درون خود نشستن است
 
 
 
گل به خنده گفت:
 
زندگی شکفتن است
 
با زبان سبز راز گفتن است
 
 
 
گفتگوی غنچه و گل از درون باغچه باز هم به گوش می رسد
 
تو چه فکر میکن؟
 
کدام یک درست گفته اند؟
 
 
 
من فکر می کنم گل به راز زندگی اشاره کرده است
 
هر چه باشد او گل است
 
گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده است!