انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: ازم گرفت
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
سرنوشت بدیه اول جاتو ازم گرفت
صبح فردا شد دیدم رد پاتو ازم گرفت
تا می خواستم به چشمای روشنت نگاه کنم
مال دیگری شدی و چشاتو ازم گرفت
تو رو جادو کرد یکی با یه چیزی مثل طلسم
اثرش زیاد بود و خنده هاتو ازم گرفت
تو با من حرف میزدی نگات یه جای دیگه بود
خدا لعنتش کنه، اون نگاتو ازم گرفت
لحظه هات یه وقتایی مال دو تامون می شدن
اون حسود، اون دو سه تا لحظه هاتو ازم گرفت
خیلی وقته سختمه دیگه تنفس بکنم
یه جور عجیبی انگار هواتو ازم گرفت
خدا دوس نداشت بیام پیشت کنار تو باشم
باورت نمیشه حس دعاتو ازم گرفت
دست روزگار چقدر با من و آرزو بده
لحن فیروزه ای مریماتو ازم گرفت
سلامت، خداحافظیت عزیزمای نقره ایت
حرف آخر به امون خداتو ازم گرفت
تو حواس واسم نذاشتی چه کنم از دست تو
اشتباهم بهترین جمله هاتو ازم گرفت
نمیخواد بپرسی چی، خودم دارم بهت میگم
تویه خط خوردگی دنیا، صداتو ازم گرفت
یه کم از برگشتن قشنگ تو وقتی گذشت
یکی اومد و یه ذره وفاتو ازم گرفت
هفتم اردیبهشت نزدیکای تولدت
جمعه که قد تموم زندگیم دلم گرفت