انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: ✖تَــــ✖ــنـــ✖ــهـــ✖ـــآ✖
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
هنوزهم دنیا با من سر ناسازگاری دارد

هنوز هم ساز ناکوک  می نوازد

و من تنها و بی هیچ پناهی

می رقصم باهرسازَش

چون مترسکی تنها درمیان مزرعه

و لبان این مترسک مثل همیشه پر از لبخند است

و چشمانش

مات نگاه می کند بدون هیچ احساسی

نه خشم نه عشق نه شادی نه نفرت

گویی میخواهد بگذرد وتمام شود

به امید روزی است که از پا بیافتد

ومزرعه دارتن فرسوده اش را

درگوشه ای رها کند








✖تَــــ✖ــنـــ✖ــهـــ✖ـــآ✖ 1















مثل خورشید در یک روز پاییزی

در آرزوی طلوعی دوباره
اما
خسته
خسته
خسته










✖تَــــ✖ــنـــ✖ــهـــ✖ـــآ✖ 1

××××××××××××××××××××××××××××××××××
✖تَــــ✖ــنـــ✖ــهـــ✖ـــآ✖ 1


















 
دلم تنگ است...
دلم اندازه حجم قفس تنگ است
سکوت از کوچه لبریز است
صدایم خیس و بارانی ست
نمیدانم چرا پاییز در قلب من طولانی ست













✖تَــــ✖ــنـــ✖ــهـــ✖ـــآ✖ 1

















دلم بهانه میگیرد نبودنت را 
هیچ راهی برای سرکوبش نیست 
نه خاطراتت
نه رویایت 
نه یادت 
تنها
مثل هیزمی که به آتش نهاده ای 
می سوزد و می سوزاند
امید دارم
اشک شاید مرهمی براو باشد‎









✖تَــــ✖ــنـــ✖ــهـــ✖ـــآ✖ 1



















حال و هوای احساسم چه سرد شده
به قدر تمام تنهایی ام   
 فرسنگها زیر صفر
یخ زده
خون در رگ هایم
احساسم 
با تلنگری دراعماق وجودم فرو میریزد
مثل‌ آدم برفی
سرد و بی روح
خورشید روزگارم یادت بخیر
رفتی و بردی با خود
قلب مرا...
احساس مرا...
شعر مرا...‎









✖تَــــ✖ــنـــ✖ــهـــ✖ـــآ✖ 1
علیییییییییییییییی
ممنونمHeartHeartHeartHeartHeart