انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: فانتزی من ووان دایرکشن/فصل2/تعطیلات بهاری
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
سلام
منم مگان
این فصل2ازمجموعه داستانای من ازفانتزی من ووان دایرکشنه
این بارهم اسم شخصیت اصلی داستان اندریاهستش
بلههههه
خب بریم سرتوضیحات
شخصیتای اصلی وان دی واندریان
اندریا ی دختر17ساله هستش
اون برای اولین بارتنهابه هاوایی میره و....
که توداستان میخونیم
همه چی به زبان اندریاس/ینی خودم
شروووع
.


واقعاکسل کنندس
تعطیلات بهاریموبایدتنهابگذرونم
اینم زندگیه من دارم!
اهههه.5ساعته توهواییم
خداروشکرمهمانداراعلام کردکه کمربندامونوببندیم
یدفه روموبدون اینکه برگردونم گفتم مامان
بعدکه یادم اومدمامانم نیست بغضم گرفت ولی گریه نکردم
همینکه هواپیمانشست
سریع پیاده شدموبای تاکسی رفتم به هتلم
وقتی رسیدم به اتاقم مث جنازه افتادم روتخت وخوابم برد
حدودساعت4بعدازظهرازخواب پاشدموناخداگاه رفتم جلواینه
وحشت ناک شده بودم
موام ژولیده ودرهم برهم بود
بلوزم چرخیده بود
ریمل ومدادچشمم پخش شده بود
ب عبارتی ی هیولاشده بودم
حال وحوصله حموم نداشتموفقط ی دوش 5دیقه ای گرفتم
ی گرفتموی شلوارجین مشکی وبلوزپارچه ای سفیدپوشیدم
ورفتم ب کافی شاپ ویکم بستنی خوردم،واقعاتوتون هوامیچسبید
بعدش کیفموانداختم رودوشمورفتم طرف درب خروج
که ی نفردادزدبیااین وسایلوببربه اتاقم
برگشتموبش نیگاکردموبعدب راهم ادامه دادم
دوباره دادزد:چراسرتومیندازی زیرمیری؟؟؟بیاایناروببر
برگشتم گفتم:ببخشید؟؟
گفت:ببخشیدچیه؟؟پاشپبیاایناروببر....
دخترش که فک کنم هم سن وسال خودم بودگفت:چه خدمت کارپرویی
خودم:میشه مؤدب باشی.خدمتکار.....
میخواستم ی دوتاف*ح*ش ابداربش بدم ولی....
حرصمودراورده بودنومیخواستم خرخرشوبجوم
خودم:برچ اساسی فک کردین من خدمتکارم؟؟؟!!!
دختره:هع،ازقیافت
منم اروم گفتم:اگه قیافه من شبیه خدمتکاراس
قیافه توپ چیه؟
دختره:چیزی گفتی؟؟
من:نه.نه
یدفه مدیرهتل ازراه رسیدوباتعجب بهمون نیگامیکرد
من که ی نقشه یدفه ب ذهنم رسید
گفتم:اقای مدیرببخشیدالان وسایلومیبرم بالا
دختره:حتمابایدزوربالاسرتون باشه تاکاتونوبکنین
من:حرف نزنی میگن لالی؟؟
:چیزی گفتی؟؟
من؟؟؟نه.نه
وسایلوبردمودختره وقتی خواست بره توی نیگای تحقیرامیز
کلی بم انداخت وگفت:هیشششش
اقاهه هم موقع رفتن تواتاق:ی صددلاری کف دستم گذاشت
وگفت:اگه شمابدبخت بیچاره ها اینجاکارداریدسقه سریه ماهه
منم که اومدم بگم پولت واسه خودت دروبست
لبموگازگرفتموگفتم:بلایی ب سرت بیارم که هیچ وقت یادت نره
ی پسردستسوگذاشت روشونموگفت:بیخیال.به حرفاش 
توجه نکن.ادمای مضخرف خیلی پیدامیشن
بای حالت تعجب زده برگشتموبیشترتعجب کردم
بلندگفتم:نایل هوران؟؟؟؟؟
پسره{نایل}دستشوکردتومواشوگفت:درسته
پریدم توبغلشوگفتم:وای خدا.چ موهبتی
انم منوبغل کردوگفت:داری خفم میکنیا...
ولش کردموگفتم:چ باحال انگاراین تعطیلات قرارخیلی باحال شه
ی دفه زین ازاتافش اومدبیرونو.....


قسمت بعد


نظربدیداTongue
بابای تابعدHeartHeartHeart
خیلی باحال بود ادامه ندی مرگت حتمیه!!!HeartHeartBig GrinBig Grin
(05-02-2015، 2:26)Brave Girls نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[ -> ]
خیلی باحال بود ادامه ندی مرگت حتمیه!!!HeartHeartBig GrinBig Grin

بخداحاظره قسمت بعدولی حال گذاشتنشوندارم
خودم بین فن فیکشنامstay up hardرودوس دارم
بیش ازعشقولانس