انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: مـتــن مصـــاحبــه مـجــیـد فـرهبــد
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
مـتــن مصـــاحبــه مـجــیـد فـرهبــد 1

موسیقی پارس – بهنام مظاهری: چند سالی هست که مشغول به ساخت موزیک ویدئو است و اتفاقا در کارش هم حسابی خبره است. جزو معدود کارگردان های حرفه ای این حوزه است که تا به امروز کار بد نساخته. کم کار و گزیده کار است و شاید به همین خاطر هم هست که کیفیت کارهایش تا این حد بالا است. مجید فرهبد، به تازگی موزیک ویدئوی متفاوت قطعه «خاطرات تو» سیروان خسروی را ساخته و با این کار بار دیگر هم نشان داد که استعداد و توانایی های بالایی را در این زمینه دارد که نباید نادیده گرفته شود. با او درباره آخرین کارش که حالا چند روزی می شود که پخش شده گفتگو کردیم. فرهبد قسمت هایی از پشت صحنه های موزیک ویدئوی «خاطرات تو» را هم در اختیار ما قرار داد تا برای اولین بار از این رسانه پخش شود.
 
چه شد که با سیروان همکاری کردی؟
چند سال پیش که ویدئوی زانیار را می ساختم  سیروان هم در جریان مراحل کار بود. یادم می آید آن زمان وقتی ایده ساخت کار زانیار را مطرح کردم سیروان می گفت این ایده ای که در موردش می گویی خوب است ولی فکر نمی کنم بتوانی آن را در بیاوری. خلاصه، موزیک ویدئو ساخته شد و همان طور که گفته بودم از آب در آمد. روز آخر هم هردوشان گفتند تو هرچه که در ابتدا مطرح کردی را به شیک ترین حالت ممکن ساختی. در نهایت همین چند وقت پیش یک روز سیروان پیشنهاد داد که برای آهنگ خاطرات تو یک موزیک ویدئو بسازیم. البته قبلا هم چند باری قرار بود که باهم کار کنیم اما مشغله های کاری هردومان  مانع همکاری می شد.
 
لوکیشن هایی که در موزیک ویدئو بود از کجا پیدا کردید؟
یک سری شان از زمان رالی ایرانی در ذهن سیروان بود و خودش می خواست که آنجا هم ضبط داشته باشیم. همیشه هم می گفت یک سری جاهایی را سراغ دارم که خیلی زیبا هستند، اما من باورم نمی شد و فکر می کردم سیروان پیاز داغش را زیاد کرده. اما وقتی رفتیم و خودم به چشم لوکیشن ها را دیدم وقعا به نظرم محشر بود. چالوس، کردان، جارجرود، فشم و شمال و… لوکیشن های این موزیک ویدئو بود.
 
به نظرم در این موزیک ویدئو،  بیشتر از این که به داستان اهمیت بدهی تصویر ها برایت مهم بوده
ببین داستان ضعف دارد. ما مجبوریم به خاطر این که ضعف داستان را بپوشانیم از تصاویر زیبا استفاده کنیم. حالا شاید بپرسی چرا داستان ضعف دارد. وقتی می خواهی موزیک ویدئوی یک کار عاشقانه را بسازی که نمی توانی از بازیگر دیگری در جهت تکمیل داستانت استفاده کنی مجبوری یک سری المان ها جای بازیگر مقابل بگذاری و باقی کار را هم با تصاویر در بیاوری. مثل این می ماند که شما یک فیلمنامه داشته باشی که نقش اولش یک آقا است و نقش مقابلش یک خانم. اگر یکی از این شخصیت ها را حذف کنی چطوری می خواهی فیلمنامه ات را به تصویر بکشی. به هر حال باید بگویم که ما از این جهت هم محدودیت هایی داشتیم و باید با همان داشته های خودمان موزیک ویدئو را می ساختیم. من هم به جای بازیگر نقش مقابل یک سری المان هایی را در کار گذاشتم که مفهوم کلی را برساند. این را هم بگویم که شاید خیلی ها متوجه این موضوع نشوند اما حداقل کاری که می توانستیم بکنیم استفاده از همین المان های ساده بود.
 
چند روز برای این پروژه وقت گذاشتید؟
نمی شود دقیق گفت چند روز وقت گذاشتیم. اما ما ۹ پارت تصویر برداری داشتیم. کلی تجهیزات داشتیم که از تهران باید می بردیم شمال و تازه از آنجا به بعدش هم باید در لوکیشن هایی تصویر می گرفتیم که صعب العبور بود و اصلا نمی شد با ماشین به آنجا رفت. مجبور بودیم برای رفتن به آنجا تراکتور کرایه کنیم. با همان تراکتور هم تقریبا یک ساعت طول می کشید تا به محل مورد نظر برسیم. به خاطر همین هربار که می خواستیم تصویر برداری کنیم، شب باید از تهران راه می افتادیم تا صبح به آنجا برسیم. تازه یک روز بعدش مجبور بودیم دوباره به آنجا برویم تا تصویر های جزئی و داخلی را بگیریم. یعنی تقریبا هر لوکیشنمان دو پارت فیلمبرداری داشت. تازه یک بار هم تصاویر از روی یکی از دوربین هایمان پاک شد و مجبور شدیم دوباره برگردیم شمال و یک سری از تصاویر را از نو بگیریم. در نهایت باید بگویم که سر این کار کم دردسر نکشیدیم.


مـتــن مصـــاحبــه مـجــیـد فـرهبــد 1

شنیده ام که کلبه ای را که آتش زدید هم برای خودش داستانی داشته
راستش در روستایی که بودیم هر خانواده برای خودش یک کلبه هم داشت. این کلبه را قرار بود خراب کنند. مکانش هم از ابتدا آنجا نبود. ما کلبه را اول بازسازی کردیم و بعد به محل مورد نظر آوردیمش. نمی شد هم کامل آتشش زد چون ممکن بود آتش به طبیعت آن منطقه آسیب وارد کند. به همین خاطر ما چند بار کلبه را آتش می زدیم و دوباره  با تانکر آبی که برده بودیم خاموشش می کردیم که فقط تصویر های مورد نظرمان را بگیریم.
 
بازی سیروان چطور بود؟
کلا با سیروان و زانیار مشکلی ندارم. یعنی ذهن من را خوب می خوانند و می دانند در سرم چه می گذرد. این دو نفر از معدود آرتیست هایی هستند که با آنها راحت کار می کنم.
 
بازخوردهایی که تا به حال گرفتی چطور بوده؟
خوشبختانه خیلی ها خوششان آمده و فیدبک های مثبت زیادی تا به حال گرفتم. اما در کل هروقت کاری را می سازم زیاد خودم را درگیر بازخوردها نمی کنم. چند نفری هستند که نظرشان برایم اهمیت بسیاری دارد. این چند نفر خودشان هم دستشان در کار است و نظرشان همیشه فنی و اصولی  بوده. هربار که آنها در مورد کارم نظر مثبت می دهند متوجه می شوم که کارم خوب بوده و همین برایم کافی است. همه بعد از ساخت کار می گفتند این کار علاوه بر این که یک موزیک ویدئو باشد زیبایی های ایران را هم نشان می دهد. یک نکته را هم بگویم، با تخریب کردن متخصصین یک کار، هیچ حرفه ای پیشرفت نمی کند. شما نمی توانید نقاش خوبی شوید، مگر این که بتوانید کار نقاش های بزرگ را آنالیز کنید. باید چند سالی از روی نقاش های بزرگ کپی بزنید تا بتوانید به استایل و سبک خودتان برسید و راه صد ساله آنها را در عرض چند سال طی کنید. مثلا اگر پیکاسو به سبک کوبیسم رسید، دلیلش این بود که در ۱۵ سالگی کار داوینچی را عین خودش می کشیده. یعنی آنقدر کپی کرده تا توانسته در ۱۵ سالگی، هنری که داوینچی سالها طول کشید تا به تکامل برساند را از آن خود کند. انقدر کپی کرده که به یک سبک جدیدی رسیده و پیکاسو شده. در همه حرفه ای چنین چیزهایی هست. شما نمی توانید خودرو ساز خوبی شوید بدون این که بدانید خودرو سازهای خارجی از چه تکنیک هایی برای ساخت خودروهایشان استفاده می کنند. مطمئنا اگر بخواهی کارت را به نتیجه بهتری برسانی باید یک تایمی را بگذاری و اول راهی را که بزرگان آن حرفه رفتند را بروی تا درنهایت بتوانی به یک ترکیب جدید برسی. ترکیبی که دیگر از آن به بعد می شود سبک و سیاق تو. این که کار هم را نقد کنیم و در جایگاه نقد نباشیم به نظرم اصلا قابل قبول نیست. اگر طرفی که کار شما را نقد می کند همکارتان باشد آن نقد وارد است. چون او هم مثل تو مشغول همان کار است و تمام چم و خم های این کار را می داند و با در نظر گرفتن همه چیز یک کار را نقد می کند. این کاری که ما ساختیم در دمای ۷ درجه زیر صفر بوده. سیروان مجبور بوده با یک تی شرت در این دما جلوی دوربین باشد و بازی کند. باور کن ۵ دقیقه هم نمی شد در این شرایط بدون کاپشن بود. خیلی مشکلات دیگر هم داشتیم که جایی برای گفتنش نیست اما در کل و به نظرم اگر نقدی هم داریم نباید از دایره انصاف خارج شود. نباید به قصد تخریب باشد. اگر نکته ای را هم قرار است متذکر شویم باید طوری باشد که بتواند در کارهای بعدی آن آدم موثر باشد و به بهتر شدنش کمک کند. اگر نمی توانیم به خوبی کسی باشیم نباید پای او را هم بکشیم و با خودمان پایین ببریم. بهتر است جای تمام این حرف ها خودمان را قوی کنیم.