انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: خاطــــراتـــــــ خنــــده دار
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
پسرداییم اين ١٣روزه تهران بوده بعد یه روزم رفته سر مزار خدا بیامرزپاشايي..

ازشلوغی اونجا بگذریم ميگفت اين وسط یه پسره نشسته بوده سر قبر خدابیامرز(اضافه كنم روی قبرش پر گل بود)داشته بلند بلند حرف میزده وميگفته:

"من یكی ازافتخاراتم اینه كه مرداد ماهيم... من ١٥مرداد بدنیا اومدم اون خدابیامرز٢٣مرداد..

بعدش بادستش گل روی قبر رو كنار زده گفته، اه!!٢٠مردادبود!!!!!.."بعدشم خندیده..

مديونید اگه فك كنید ٤تادختر دیده بود كشك شده بودا!.. 

خخخ..آخه بگم خدا چی كارت كنه!نكن بردارمن، نكن! زشته بخدا! :|




یادم میاد یه بار یکی از دوستام تو مدرسه لواشک آورده بود ...

هعــــی روحش شاد و یادش گرامی باد ^ـ^
دختر خوبی بود ولی حیف که مارو خوب نمیشناخت Big Grin




دیروز موقع شستن ماشینم زد به سرم رفتم تو صندوق عقب خوابیدم درم بستم

چند دلیل داشتم برای این کارم:

1 به یاد ایام کودکی ما دهه ۶۰که ماشین جا نداشت مینشستیم تو صندوق عقب

2 میخواستم ببینم یه روز بدزدنم اون تو جا میشم یا نه

3 می خواستم ببینم لامپ صندوق عقب کی خاموش میکنه;-)

اما این کارم چند تا درس داشت

اولا.هیچوقت در صندوق عقب وقتی توش هستید نبندید

دوما حالا در بستید گوشیتونم با خودتون ببرید

سوما حالا گوشی نبردی نبردی اهنگ ضبط,کم کن صداتون بشنون

هیچی دیگه قشنگ دو ساعت خوابیدم بعد دو ساعت موقع شستن ظرفها یادشون افتاده من نیستم امدن پیدام کردن
من:-P
بابا و مامانم:-(
اینده مملکتمونo_O




مامانم رفته یه بسته شکلات و مقداری(دو کیلو) آجیل خریده.

نمیدونم کدوم خری رفته 15 تا شکلات و خورده پوستشو انداختع تو سطل آشغال اتاق من.؟!!!
منم برای انتقام گیری داشتم نیم کیلو آجیل میخوردم که از شدت درد سگک کمربند بابام از حال رفتم!!!!!



دوستم راننده تاکسیه تعریف میکرد:دیروز سه تا دختر خوشگل و باکلاس سوار کردم؛تو مسیر بودیم که یهو فهمیدم باد معده شدیدی دارم.
به زور خودمو نگه داشتم تا اینکه دخترا گفتن پیاده میشن.
تا پیاده شدن کارمو کردم و بو فضای ماشینو پر کرد.
باخودم گفتم خدا خیرت نده این چه بوییه که زدی؟
بعدش تازه فهمیدم چه گندی زدم. هنوز یکی از دخترا پیاده نشده بود!!!!!
هیچی دیگه کرایه ندادن که هیچ،هزار تا هم فحش سنگین بارم شد



رفتیم ترشک و الو بخریم 

خاله ام یهو برگشت گفت اقا این جالو انگلی ها چنده؟؟؟ 

.

.

.

.

.

.

منو میگیییییی؟؟ فرار کردم اصن





رفتیم کفش بخریم 

یه زنه هم اون تو بود 

یه کفش قهوه ای هم دستش بود 

رو به آقای فروشنده گفت :

اگه از همین کفش همین رنگ سرمه ای شو آوردی بهم خبر بده 

من و خانواده o_o

کفش+_+





عاقا تو کوچه ما واسه چهارشنبه سوری یه سرو صدایی بود که نگو اصن انگار میدونه جنگ بود

یکی سینه خیز میرفت ترکش بهش نخوره 

یکی سنگر گرفته بود با تلفنش حرف میزد میگفت: حاجی اینجا دارن نقل و نبات میپاشن.پرستو ها همه پرپرشدن

یکی با وانت اومده بود بلنگو هم داش از تو بلنگو داد میزد الآن نفلتون میکنم........الکی مثلن من تانکم

همه جا آتیش روشن بود ترقه مینداختن ماشینا مارپیچ میرفتن ترکش نخورن
بعضیام کلن فازشون یچی دیگه بود فقط میرقصیدن





داشتم میرفتم خونه همسایمون که پسرشون مرده Sad

رو آگهی زده بودن جوان نا کام 

یکی با خودکار اکلیلی بنفش زیرش نوشته بود:نا کام نبود من ازش حامله ام :|
ینی اینقدر خندیدم از هوش رفتم







دیروز با دوستم رفته بودیم پارک.

برگشتنی یه دختره با دوست پسرش جلومون بودن، پسره داشت به دختره زوج و فرد بودنه ماشینا رو توضیح میداد. از بقل هر ماشینی هم ک رد میشدن پلاکش رو میخوند و میگفت فرده یا زوج

به روح عمم اخرش دختره برگشت گفت: وسط پلاک ماشینت "ف" داره پس فرده.

پسره ک هی سرشو میکوبوند لبه ی جدول دید نمیمیره خودشو تو جوب غرق کرد.

منو دوستمم همون لحظه با ی لبخند عمیق به فناء فی الله و بقاء بالله پیوستیم.
روحمون شاد یادمون گرامی *_*







اقا عید غدیر بود رفته بودم سوپر تخم مرغ بگیرم بعد سوپریه با یکی دیگه داشتن حرف میزدن درباره عیدی منم وایسادم تا حرفاشون تموم شه بعد که گفت خانوم چی میخاین هول کردم گفتم پنج تا عیدی میخوام جفتشون غش کردن از خنده بعد گفت بیا ملت اینقد عیدی گرفتن قاطی کردن هیچی دیگه تخم مرغارو داد اومدم خونه ولی داشتم میمردم از خنده Smile))





عاقا مادربزرگ دوست ما طبقه پایین خونشو داده بود دوتا دانشجو دختر. دوستم میگف:

یه روز خونه مامانیم بودیم دیدم زنگو زدن.دوتا دختر بودن.بد سلام و علیک گفتن:ببخشید با پانی جون کار داریم.حالا ما هی بهم نگا میکنیم.ما پانی نداریم اینجا.

مامانیم:مطمئنین؟ما پانی نداریم اینجا

دختره:اره بابا خودش گف اینجا مستاجرن

مامانیم:لابد خونه همسایه اس

یهو دختره گوشیشو دراورد عکس دوستشو نشون داد گف اینو میگم
حالا ما دهنامون قد غار علی صدر باز مونده.یهو مامانیم داد :آمنههههههههههههههه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟بیا لب در کارت دارن!!!!!!!!




دیروز یه دختره تو خیابون ازم پرسید

آقا میخوام برم خیابون شریعتی

منم بهش گفتم؛ اشکال نداره برو فقط زود برگرد!
ی فوشی داد هنوز تو گوگل دنبال معنیشم!




آقا امروز داشتم از کوچه رد میشدم یهو دیدم دو تا از بچه ها دارن از مدرسه میرن خونه من هم موبایلم را در اُوردم و شروع کردم بلند بلند صحبت کردن

من: سلام، آقا اگه دو تا کلیه لازم دارین الان دو تا بچه جلوی من هستند فقط ماشین قصابی و قصاب را بیارید

اقا تا من اینا گفتم یکی از بچه ها با چهارتا دقت کنید با چهارتا پا فرار کرد...

اون یکی همون جا ایستاده بود تکون نمیخورد رفتم جلو تا دیدمش فهمیدم خودش را خیس کره
بعله دیگه من اینکارم.






سرگرمی های بچه های الانو که می بینید:

ایکس باکسو انواع گیم ها و شبکه های اجتماعیو ...

خدایا یادش بخیر بچه که بودم 2تا مورچه بدبختو می گرفتم و دعوا مینداختم. این دوتا اونقد همو میزدن که آخرش یکیشون در حالی که به من فحش می داد با دست و پای کج و معوج فرار می کرد.

الان که به اون مورچه فکر می کنم عذاب وجدان گلومو. فشار می ده.

خدایا عاقبت مورچه چی شد؟ چقدر بعد دعوادر قید حیات بود؟بیمه بود یا نبود؟آینده ی بچه هاش چی؟؟؟
باید هرطور شده عیالو بچه هاشو پیدا کنم.،،Big Grin




ﺍﺯ ﻣﺨﺎﺑﺮﺍﺕ ﻭﺍﺳﻢ ﭘﯿﺎﻡ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﮐﻪ

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

ﺣﺎﻻ ﻣﺎ يه ﻏﻠﻄﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﻧﺎﻣﺤﺪﻭﺩ ﺩﺍﺩﯾﻢ

يه ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺘﻢ بخواﺏ 
سرطان قیافه می گیری ﺑﺪﺑﺨﺖ 







اقا ما امروز رفته بودیم گاج بعد این مشاور ارشد توجه کن مشاور ارشد!!

آموزشگاهمون یه اقای جوان هستند واینا خلاصه بگذریم بعد کلی حرف زدن که عید بیرون نرین وفقط درس بخونین(چون کنکور داریم) واینا گفت شما فقط مجاز هستین 13 بدر رو بیرون برین.

بعد یکی ازاین گوله نمک ها کلاسمون گفت یعنی نمیشه 1 فرودین بریم 13 رو نریم بیرون؟؟؟

بعد ایشون گفتن اگه پسر بودی این سوال رو میپرسیدی جوابم مثبت بود و می گفتم اشکالی نداره!!ولی چون دختری باید 13 بری سبزه گره بزنی!!
یعنی تبعیض تا ای حدهعییییییییییی...........!!!!!





پیج مشکلات زناشویی...««««صرفا جهت خنده»»»»

سلام مردی هستم94ساله.همسرم به من بی توجهی میکنه و من باهاش دعوا کردم اونم رفته خونه باباش چیکار کنم که بهم توجه کنه؟ 

حالا کامنتای ملت غیور

_شما دو روز دیگه صبر کن بصورت اتومات میمیری

_لامصب تو رو باید بذارن تو موزه آثار باستانی

_مرتیکه دیگه داری کپک میزنی اون وقت سره پیری یاده عشق بازیه جوونیات افتادی؟

_از کفشه تنتاک استفاده کنo_O

_زیره چشاتو بوتاکس کن. پوستتم بکش زنت که هیچ آمبولانس پستت کشته جم میکنه :O

_آخه فصیل الآن تو چجوری زنده ای ؟

_یه پیره زن سراغ دارم درحد نو. مادر یه خانم دکتر بوده صب باخودش میبرده مطب شبم میاورده خونه. خلاصه چشم و گوشبسته و نجیب. o_O

_من همون مورد چهارم هستم میخواستم بگم بالشت زانکو معجزه میکنه 0_0

_تو خودت 94سالته دیگه داری نفسای آخرو میکشی اون وقت پدر زنت هنوز زندس؟
_کصافط جوونای الآن با یه مرض زرتی میمیرن اون وقت تو....
25r30 25r30 عالی بود  nky
خوب بودن ...