انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: اندر احوالات من و بابام(ته خنده)
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
چن وقت پيش دم در موسسه زبان منتظر بابام بودم بياد دنبالم نيم ساعت شد نيومد. منم خو بيکار نيستم پياده راهو اومدم. رسيدم سر کوچه،ماشين بابامو ديدم داره مياد سمتم.



مثه چي پريدم جلوش ميگم چرا نيومدي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



ميگه داشتم تلویزیون میدیدم يادم رفت !!



گفتم پس چی شد اومدی بالاخره؟!



گفت یهو راز بقا شروع شد ياد تو افتادم

...

من :||||||||



راز بقا :||||||
:|
:|
:|
بیکیفیت

خیلی کمه
سعی میکنم بیشتر بذارم از این به بعد.ممنون از انتقادت
هـآر هـآر هـآر :‌|

مَن مُديــر نيسَم ..وَلي بي كِيفيـــَت عزيزَم._.
25r3025r3025r30+سپاس
خاطره ی خودت بود؟

یه مطلب دیگه هم بهش اضافه کن وگرنه میان میبندنش:|
نه خاطره ی خودم نبود