منی دستی دستی دیدی اومدی دلو ببری
خاصی واسم آخه میدونم از همه سری
کوک کوکه حالم آخه عشقه تو دست و بالم
دل تو رو میخواد میگن شده خوش به حالم
محکم بگیرم دستتو ، احساسمو باور کنی
باید تو رو پیدا کنم شاید هنوز هم دیر نیست
تو ساده دل کندی ولی تقدیر بی تقصیر نیست
توی این زندگی نمیخوام جز چشاتو
حال من و همیشه می فهمی و از خودم من بهتر می دونی تو
پیشم بخند که تو آرومم می کنی
خشکی بشم تو بارونم می کنی
یه زیلو زیرمون چندتا ظرف و میوه توش
یه ماه مهربون نور میده به قصمون
همه جا سوت و کور حالمونم خوب خوب
تو هستی روبروم خاطره میشه مو به موش
شر شر بارون تو خیابون تو خیابون
مگه چیه غیر از خاطره هامون خاطره هامون
مال ما بود این خیابون تو زمستون
نه غریبه م نه یه دشمن
نه تو این خونه اسیری
نمیخوام کسی فدا شه
نمیخواد سنگر بگیری
یکی هست تو قلبم که هر شب واسه اون می نویسم و اون خوابه
نمیخوام بدونه واسه اونه که قلبه من این همه بیتابه
هر چى که پشتِ سرت، یه روز شکست
ساختنش، شاید یه عمر، طول بکشه
گاهى هر کارى کنى، فایده اى نداره
مثِ اولش نمیتونه بشه
همش پیگیر خبره مایی
صد میلی خرجم فقط یه سفره دایی
یارم همه کس و کارم هوای تو دارم دوباره امشب
باید از آسمان بی وقفه بی امان باران ببارد امشب