انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: جوک خفن
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
از این به بعد می‌خوام یه دستکش آشپزخونه باد کنم از زیر لحاف هر شب بذارم بیرون دهن این پشه‌ها سرویس شه باهاش مشغول باشن

-------

به سلامتیه اون رفیقی که مجازیه
امـــــــــــا
یه جوری واست سنگ صبوره
که همه رفیقای واقعیت به پشماشم نمیرسن !!!

-------

هیچی مثل این مساله رو اعصاب من نمیره که :
با یه نفرخداحافظی کنم، بعد هم مسیر بشیم، بعد کنار هم هی راه بریم، بعد من سرعتم رو کم و زیاد کنم که بیشتر از این ضایع نشیم ..!
:|

-------

یارو میره دکتر میگه شبها خواب می بینم با خرها فوتبال بازی میکنم. دکتر میگه این قرصهارو بخور. یارو میگه میشه از فرداشب بخورم؟ دکتر می پرسه چرا؟ میگه آخه امشب فیناله.


-------
جوک باحال :
استاد: وقتی بزرگ شوی چه میکنی ؟
شاگرد: عروسی

استاد: نخیر منظورم اینست که چی میشوی ؟
شاگرد: داماد

استاد: او ه ه ،منظورم اینست وقتی بزرگ شوی چی حاصل میکنی ؟
شاگرد: زن

استاد: احمق ، وقتی بزرگ شوی برای پدر و مادرت چه میکنی ؟
شاگرد: عروس میگیرم

استاد: لعنتی ، پدر و مادرت در آینده از تو چی میخواهد ؟
شاگرد : نوه استاد!

-------
جوک بی مزه :

یکی از دردناک ترین اتفاقاتی که تو خرداد ماه میافته
شیرین شدن گوجه سبزاست:|

-------

مواد لازم جهت تهیه دختر ایرانی :

1 - گوشت ، پوست و استخوان : 49کیلو گرم

2 - لوازم آرایش : 3 کیلو

3 - قر : 50 دور در دقیقه

4 - رو : 75 لیتر

5 - نق : روزانه 8 ساعت

6 - ناز: 7 کیلو

7 - زبان : 14 متر و سی سانت

8 - حوصله : سه گرم

9 - سر درد مصلحتی : به میزان لازم

10 - اشک : 3000لیتر

11 - حسد : 2 تن

12 - عشوه شتری : 92مایل

13 - عقل : کمی تا قسمتی ابری

این مواد را روی هم ریخته 24 ساعت بعد یک دختر مامانی بوجود میاید


-------

طرز تهيه پسر ايروني:

گوشت, پوست و استخوان: به طور ميانگين 15کيلوگرم

چربي عضله نما: 60کيلوگرم

تافت و چسب مو : 3 قوطي

قدرت زبون بازي : 72ساعت بي وقفه

دروغگويي: 20بار در ثانيه

قدرت ابراز علاقه: 60 اسب بخار

قدرت پيچوندن : 30دور در دقيقه

تنبلي: عصاره ي 70 آدم فراخ

صبر و شکيبايي: در اين مورد ذائقه اي مي باشد

قدرت حرکت چشم:380 درجه در همه ي جهات

-------

جوک لاک ناخن :

این دخترا که ناخونای دست چپشون رو خیلی شیک

لاک می زنن ، وسطشم طرح می زنن خفن

بُته جِقه و مینیاتور و نقش برجسته !

اما دست راستشون رو میبینی ، انگار ساناز پنج ساله از تهران نقاشی

کشیده ،اینا رو اذیت نکنید ، اینا دست چپشون ضعیفه !


-------

دو ساعته اومدم کلوب آذربایجان
در اتاقمم بستم که مثلا دارم درس میخونم
الان مامانم اومده میگه پسرم داری چیکار میکنی؟
گفتم دارم درس میخونم دیگه!!!
میگه :بیا کتابتم ببر که بهتر متوجه شی Smile)

-------

روزی در یک اتوبوس پشت سر راننده یک پیرزن نشسته بود و هر چند دیقه به راننده میگفت : ننه مغز بادام میخوری و راننده جواب میداد بله و میگرفت و میخورد وبعد از چند دفعه گرفتن مغز بادام و خوردن یکدفعه پرسید ننه جون این بادامها رو از کجا میاری و چطوری مغز میکنی و...
پیرزن جواب میده :ننه اینا مغز شکلات هستند و من کاکاوهاشو میک میزنم و چون دندون ندارم مغزه بادومهاشو میدم به تو

-------

بچه بودیم هر کی از راه میرسید میگفت:دودولت و بخورم الهی ...
نمیدونم الان چرا اینقدر متقاضی کم شده؟؟؟ مسولین چرا به این مساله رسیدگی نمیکنن؟!!!!


-------

وفادارترین زن ها نه موطلایی ها هستند، نه مو خرمایی ها و نه مو مشکی ها.... بلکه مو خاکستری ها هستند!»

-------

اينكه ميگن زن حجاب داشته باشه كه مرد به گناه نيفته مثل اينه
كه بگن آفتاب نتابه كه بستنيمون آب نشه ...

-------

پير مرد به منشي اش گفت يک هفته بريم شمال!
منشي به شوهرش گفت يک هفته ميرم ماموريت!
شوهره به دوست دخترش گفت يک هفته خونه خاليه!
دوست دخترش به شاگرد خصوصيش گفت يک هفته ميره مرخصي!
شاگرده به بابابزرگش گفت آقا جون يک هفته تعطيلم ميشه بريم شمال؟!
پيرمرد زنگ زد قرارو با منشي کنسل کرد!


-------

پوستر فیلم زده ، نیوشا ضیغمی وایساده جلو شیش تا بازیگر مرد پشت سرش ، اسم فیلم هست یکی برای همه!
من سکوت میکنم :|

-------

ﭼﯿﺴﺘﺎﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﻥ
ﯾﮏ ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﻫﻔﺖ ﭘﺴﺮ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﻫﺮ ﭘﺴﺮ ﯾﮏ ﺧﻮﺍﻫﺮ
ﺩﺍﺭﺩ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺩﺍﺭﺩ؟
۹۸ ﺩﺭﺻﺪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﭘﺎﺳﺦ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺭﺍ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪ ..

-------

به شیطان گفتم: «لعنت بر شیطان»! لبخند زد.
پرسیدم: «چرا می خندی؟»

پاسخ داد: «از حماقت تو خنده ام می گیرد»

پرسیدم: «مگر چه كرده ام؟»
گفت: «مرا لعنت می كنی در حالی كه هیچ بدی در حق تو نكرده ام»

با تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین می خورم؟!»
جواب داد: «نفس تو مانند اسبی است كه آن را رام نكرده ای. نفس تو هنوز وحشی است؛ تو را زمین می زند.»

پرسیدم: «پس تو چه كاره ای؟»
پاسخ داد: «هر وقت سواری آموختی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد؛ فعلاً برو سواری بیاموز»


-------

طالع شورت:
اگه شورتت آبيه، مهربوني،
اگه قرمز، شيطوني،
اگه صورتيه، حساسى،
اگه مشكيه، بداخلاقي،
اگه بنفشه، خسيسي،
اگه سفيده، موفقي،
اگه قهوه اي دنبال طالعش نباش، ر-ي-د-ي تو شورتت، حواست نيست...


-------

نمیشه کارگردان زندگی بیاد بگه:

کـــــــــــات

بچه ها خسته نباشین پلان بدبختی عالی بود!

حالا بریم سر پلان خوشبختی!!! :|

-------

ﺭﻓﺘﻢ ﺍﺯ ﻋﺎﺑﺮﺑﺎﻧﮏ ﭘﻮﻝ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ ﻣﯿﮕﻪ : ﻭﺟﻪ ﻧﻘﺪ ﻣﻮﺟﻮﺩ
ﻧﯿﺴﺖ . ﺑﻌﺪ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﻪ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﺍﺭﯾﺪ؟ ...! ﺁﺭﻩ
۴ ﺗﺎ ﺟﻮﮎ ﺑﮕﻮ ﺑﺨﻨﺪﯾﻢ |:


-------

یه دیوونه ایکه تازه از تیمارستان فرار کرده بود، با زور وارد خونه ای میشه.
دست و پای زن و شوهری که در خونه بودن با طناب میبنده و چاقو رو میزاره زیر گلو زنه و
میپرسه: "اسمت چیه؟ من دوست دارم قبل از کشتن قربانی هام، اسمشونو بدونم."
زنه با گریه: "فاطمه ولی بهم میگن فاطی."
دیوونه: "اسم ننه من فاطی بود، واسه همینه نمیتونم بکشمت."
ولش میکنه و میره سراغ شوهره: "اسم تو چیه پدرسوخته."
شوهره: "من احمدم، ولی دوستام فاطی صدا 'م میکنن!"

-------

کسی که دوست دختر 103 کیلوییش رو جوجو صدا میکنه چیزی برای از دست دادن نداره، سر به سرش نذارید :|

-------

يه نفر تو محله مون مُرده، واسش حجله زدن و نوشتن جوان ناكام فِلاني .!
بعد يكي با خودكار زير عكسش نوشته : اين ناكام نبود ... من ازش باردارم!


-------


سر کلاس تنظیم جمعیت استاد گفته تعداد اسپرم ها نباید کمتر از 20 میلیون باشه وگرنه حاملگی انجام نمیگیره.|:
بعد یکی از بچه ها گفته استاد از کجا بفهمیم 20 میلیونه ؟؟
یکی دیگه گفته بریز رو میز استاد میشمره واست

-------

توي سيرك يارو معامله شو در مياره ميزاره دهن سوسمار
بعد از مردم ميپرسه كي حاضره اينكار رو بكنه ؟؟؟؟؟
غضنفر ميگه : من ! ولي دهنم اينقدر باز نميشه


-------

ما میگیم "دوست دارم" و در اون میمِ آخر، دهن بسته میشه.

خارجیها این مشکلو حل کردن، یارو میگه "آی لاو یو" و تو اون یو آخر، لب غنچه و آمادست

-------

با مامانم رفته بودیم تو یه مغازه خریدمون که تموم شد.
مامانم گفت: آقا تخفیف بدین...
فروشنده گفت: خانوم ما قیمت ها‌رو کشیدیم پائین...
مامانم گفت: آقا لطفش به اینکه که جلوی ما بکشین پائین...
یعنی‌ بیچاره فروشنده تا گوشاش قرمز شد..

-------

ریشه واژه (ک-س شعر)
گاهی واژه ای را نادرست تلفظ می کنند و همان اشتباه بر سر زبان می افتد . تا پنجاه
سال پیش مردم در زمستان برای گرم شدن دور کرسی می نشستند و برای سرگرمی و وقت گذرانی گاهی چرت و پرت هایی به هم می بافتند و می خندیدند و این سخنان کُرسی شعر نامیده میشد که ما امروزه آن را ک-س شعر تلفظ می کنیم !laugh