انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: آیا چیزی به نام "زبان ادبی" وجود دارد؟
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
علم زبانشناسي، از روزگار فرماليست‌های روسی، «زبان ادبی» را از «زبان ارجاعی» (اطلاع رسانی) جدا کرد و اصرار داشت که «ادبيات« و «زبان» دو حوزة ‌متفاوت هستند. به تبع این تفکیک، در سنت مطالعات ادبی، سبك ادبي از زبان عادی یا (اطلاعي) متمايز فرض می‌شود. از قدیم زبان شاعران و نویسندگان معیار بوده است؛ چنان که واژه‌نامه‌های فارسی هنوز هم شواهد واژگانی خود را از شعر شاعران برمی‌گزینند. واژه‌نامه‌های کهن قرن هشتم و نهم مثل لسان الشعرا، ادات الفضلاء، اصطلاحات الشعراء، مؤید الفضلا، شرفنامة ‌منیری پر از نمونه‌های شعری‌اند. با این همه کاربرد زبان در ادبیات با ارتباطات روزمره (زبان ارجاعی) تفاوت‌های بسيار دارد، اين تفاوت‌ها هم در نوع کاربرد نشانه‌هاست و هم در نقش متفاوتی که زبان در دو گفتمان ادبي و گفتمان ارتباطی برعهده دارد.

امروزه دیدگاه صورتگرایان، محل سؤال است. آیا براستی می‌توان پذیرفت که چیزی مستقل به نام «زبان ادبی» وجود دارد؟ آیا اصطلاح «زبان شعری» ـ که در نقد فرمالیستی بویژه در زبان فارسی رواج دارد ـ از لحاظ زبان‌شناختی پذیرفتنی است؟ پاول سیمپسون، سبک‌شناس معاصر معتقداست که ایجاد تمایز زبان‌شناختی میان ادبیات و بقیة‌ قلمرو‌های زبان دشوار است. اگر فهرستی از واژگان و ساختار‌های زبانی حافظ یا شکسپیر تنظیم کنیم دشوار است که بتوان آن‌ها را دارای سرشت ذاتی ادبی دانست، بنابر این «در زبان چیزی که ذاتاً یا منحصراً ادبی باشد وجود ندارد و مفهوم زبان ادبی یک توهم و افسانه است» (Simpson,1997: 7). چنین مفهومی، نه یک واقعیت مستقل هستی‌شناختی است و نه وجود ثابت و ماندگاری دارد.

ناکارآمدی نظریه جدايي زبان از ادبيات

نظرية جدايي زبان از ادبيات دست‌کم در حوزة «‌زبان به منزلة مادة ‌ادبیات» ناكارآمد است. زیرا اولاً همة ‌ساخت‌های زبان در ادبیات هم به کار می‌رود و منابع زبان (لانگ) بطور کامل در اختیار هر نویسنده یا شاعری هست و او از این امکانات عظیم آزادانه انتخاب می‌‌کند. دوم این که زبان روزمره هم مانند زبان ادبيات سرشار از صناعات معنوی و لفظی است. مجاز، استعاره، تشبيه، كنايه جناس و وزن و ... در زبان روزمرة مردم کم نیست. مثلاً در آگهی‌های تبلیغاتی، صناعات بلاغی مؤثری از نوع سجع، استعاره، پارادوکس و ... به کار می‌رود. همچنین بر اساس دیدگاه‌های معاصر در فلسفة زبان، آدمي بی مدد استعاره و زبان مجازي، قادر به تفكر نيست.

دیگر این که فرایند برجسته‌سازی - که معمولا به عنوان اساس ادبیت و شاخص تعیین مرز میان سخن ادبی و غیرادبی شناخته می‌شود - در زبان روزمره هم به روشنی حضور دارد؛ مثلا در لطیفه‌ها، جوکها، شعار‌های سیاسی، ترانه‌های کودکستان و آگهی‌های تبلیغاتی، برجسته‌سازی بسیار دیده می‌شود. زبان در ادبیات بویژه شعر، ناگزیر از تصویرگری است، حتی به دشواری می‌توان سخنی خوب و برجسته یافت که بطور اتفاقی از زبان مجازی استفاده نکرده باشد.

بنا بر این ویژگی‌های منحصر به فرد متن ادبی که در دیگر متون نیست، هیچ ربطی به سرشت عناصر زبانی آن آثار ندارد، بلکه محصول نگرش نویسنده و نوع رویکرد ادبی به جهان است. «ادبیت» کیفیتی است که به متن اعطا می‌شود نه به اعتبار این که عناصر زبانی «متن چه هستند» بلکه به اعتبار این که این عناصر «چه می‌کنند» یا به عبارت دیگر «چه نقشی دارند؟» بنا بر این ادبیت، حاصل نقشی است که مؤلف به زبان داده است و نه یک سرشت ذاتی و هستی‌شناسیک به نام «زبان ادبی». از این رو باور به چیزی به نام «زبان ادبی»، تقلیل‌دهندة نقش ادبی زبان و توانمندهای خلاقة مؤلف است.

کم رنگ شدن نظریة‌ جدایی زبان از ادبیات، سبب شده است تا بسیاری از محققان، پژوهش در مبانی ادبیت را به کناری نهند و با تمرکز بر آنچه بطور سنتی ادبیات خوانده می‌شد رویکردی نسبی‌گرا را اتخاذ کنند(Peer and Hakemulder. 2oo6) . تاریخ نشان می‌دهد که گفتمان‌های ادبی یا به تعبیر ساده‌انگارانه، «زبان شعر» در هر یک از ادوار ‌تاریخی شعر فارسی، از همة ‌امکانات زبان بهره برده‌اند. گفتمان ادبی، در هر دور‌ه‌ای عناصر مختلفی از نظام زبان را به خدمت می‌گیرد و نمی‌توان بخش خاصی از زبان فارسی را به عنوان «زبان ادبی» یا «زبان شعر» متمایز کرد.
. تمايز ميان زبان ادبی و زبان کاربردی در نزد صورتگرايان روسی بسيار مورد توجه بود. از سال 1915 حلقة زبان‌شناسی مسکو زیر نظر یاکوبسون و انجمن مطالعات زبان شعری (Opoyaz) 1916 زیر نظر شکلوفسکی، روش‌های زبان‌شناسی را برای بررسی علمی ادبیات به کار بستند و با طرح «پرسشِ ادبیت» بر تمایز زبان ادبیات و شعر با زبان روزمره اصرار ورزیدند (Bennett 2003: 15-16). در ايران نخستين بارعلي‌محمد حق‌شناس (1370: 13-24)، نظریة تمايز زبان و ادبيات را با نگاهی فلسفی بر اساس جداسازی دو رویکرد ادبی و زبانی به جهان مطرح کرد. رویکرد ادبی، خلاق و هنری است و رویکرد زبانی، بازنمایی هستی چنان که هست.