انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: نفرت پراکنی ممنوع! چشم ها را باید شست...
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
مهندس برزو سپاسی/ «مجله ماشین» - خبرنگاری که در مقابل یک کامپیوتر نشسته، به یک سایت خرید و فروش اتومبیل مراجعه کرده و به بخش اتومبیل‏های گران‏قیمتی مثل پورشه می‏رود. تلفن یکی از آگهی‏دهندگان را بر می‏دارد و در مقابل دوربین، با مالک تماس می‏گیرد. صدای مالک در حالی که قیمت بالای اتومبیلش را بیان می‏کند، پخش می‏شود. خبرنگار که گویی به خواسته خود رسیده و در ذهن مخاطب خود این قضاوت را کاشته است که مالک آن خودرو تافته جدا بافته جامعه است و با پول محرومین به ثروت رسیده، به دوربین نگاه می‏کند و از اختلاف طبقاتی انتقاد می‏کند. اما آیا این طرز تفکر که چند سالی بوده در جامعه دامن زده می‏شود، اساساً درست است؟

چند سال پیش برای تهیه یکی از مقالات «مجله ماشین» با مالک یک دستگاه مرسدس بنز کلاس S قرار ملاقاتی داشتم. او در بین صحبت‏هایش در خصوص امکانات خودرو، گفت که چند روز پیش، یک پیکان به کنار خودروی من آمد و چند فحش داد و رفت.

یک بار دیگر نیز یکی از دوستانم که با ب‏ام‏و 330Ci خود به رستوران رفته بود، پس از مراجعت به اتومبیل خود متوجه می‏شود که شخصی روی بدنه آن، خط کشیده است. احتمالاً مثال‏هایی از این دست را شنیده اید. اما علت این رفتارهای نابهنجار چیست؟ آیا می‏توان آن را به عنوان اعتراض به اختلاف طبقاتی در جامعه منطقی دانست؟

در پاسخ به این پرسش باید پرسید که آیا وجود اختلاف طبقاتی در یک جامعه پویا و زنده، لزوماً مضر است؟ در خیالات خود جامعه ای بدون اختلاف طبقاتی را متصور می‏شوم. شاید نزدیک‏ترین جوامع به این خیال، کشورهای کمونیستی قبل از فروپاشی شوروی باشند که البته تاریخ نشان داد جامعه پایدار و موفقی نبودند. گرچه در آن زمان به لحاظ سنی در شرایطی نبودم که بتوانم تجربه‏ای در مورد آن کشورها داشته باشم، ولی بر اساس شواهد، آن کشورها را به لحاظ رفاه و پیشرفت، عقب افتاده‏ می‏دانم. چینی‏ها که روزی با یونیفرم یکسان و عمدتاً با دوچرخه به خیابان می‏آمدند، امروزه به بزرگ‏ترین مشتری اتومبیل‏های اسپرت و لوکس تبدیل شده‏اند.

پس با پذیرش طبقات مختلف در جامعه باید یک داستان تاریخی را یادآور شوم. آقای «خیامی» مؤسس شرکت «ایران ناسیونال» در ابتدای جوانی، یک کارگر ماشین شوی ساده و در سال‏های آخر دهه 1350 یکی از بزرگ‏ترین ثروتمندان ایران بود، به گونه‏ای که در سال 1355 یک تابلوی نقاشی را برای ویلای بزرگش در شمال تهران به قیمت 7 میلیون تومان خریداری کرد که البته پول آن صرف امور خیریه شد. او حتی در کارخانه خود، یک اتاق پر از اشیاء عتیقه داشت. پسر وی یک دستگاه مرسدس بنز 600 سبز رنگ داشت که حتی یک بار با آن در خیابان وزرای تهران تصادف کرده بود.

مثال دیگر «اسکندر اریه» مالک کاشی ایرانا بوده که بارها با یک دستگاه لامبورگینی میورا در سطح شهر تهران دیده شده بود. نه تنها کسی به اینکه آنها این اتومبیل‏ها را سوار می‏شدند، معترض نبود بلکه از اینکه معروفترین و گران قیمت ترین خودروهای جهان را در کشورشان می دیدند احساس خوبی داشتند. هر کدام از این سرمایه داران موجب اشتغال زایی صدها کارگر در کارخانجات خود شده بودند.

به گزارش پایگاه خبری «مجله ماشین»، روزی آقای «خیامی»، هنگام ظهر در کارخانه خود قدم می‏زد که کارگری را دید که مشغول خوردن نان و پنیر بود. با توجه به وجود رستوران ایران ناسیونال که ناهار کارگران را با قیمت یک تومان عرضه می‏کرد او رو به کارگر ساده کرد و گفت که چرا به رستوران نمی‏رود و متوجه شد که به علت فقر شدید حتی در صدد صرفه‏جویی در همین یک تومان‏ها است. همین اتفاق ساده به ارائه ناهار رایگان برای کلیه کارگران ایران ناسیونال انجامید.

در انتها این سؤال مطرح می‏شود که یک کار آفرین موفق که توانسته پس از سال‏ها زحمت برای تعدادی از هموطنانمان کار ایجاد کرده و با صادرات محصولاتش باعث ورود ارز به داخل کشور ‏شود، نباید حق داشته باشد برای خود و خانواده‏اش اتومبیل و خانه را فراهم کند؟ چرا برخی از افراد جامعه ما با عینک بدبینی به هر فردی که ماشین گران قیمت سوار است نگاه می کنند و تحت تاثیر انگاشت های سطحی از سرمایه داری که رسیدن به ثروت را تنها از طرق غیر قانونی و نادرست ممکن می دانند هستند؟ این در حالی است که همه ما به خوبی آگاهیم که تداوم تولید و چرخاندن چرخ صنایع مختلف در سال های اخیر به دلیل وجود تحریم های شدید اقتصادی بسیار سخت تر از گذشته شده است. البته واضح است که همه افراد متمول، تولیدکننده نبوده و لزوماً سرمایه شان وارد چرخه اقتصادی نمی شود، ولی جرمی هم در کسب مال خود مرتکب نشده اند. علاوه بر این، به هیچ وجه قصد نداریم منکر وجود فسادهای کلان اقتصادی و وجود افرادی در بین این جامعه سرمایه دار باشیم که یک شبه و از راه های غیر قانونی به پول های بادآورده و به تبع آن اتومبیل های گران قیمت رسیده اند. به طور حتم، بخشی از نگاه نادرست برخی از افراد جامعه به لوکس سواران، شنیدن هر روزه و دیگر تکراری خبرهای مربوط به اختلاس ها و فسادهای کلان مالی است و این وظیفه دولت ها است که با جلوگیری از دست بردن افراد سودجو به حق دیگر افراد جامعه، بستر مناسب رشد اقتصادی و به تبع آن فرهنگی جوامع را فراهم سازند.

تا مهیا شدن چنین مدینه فاضله ای شایسته است با دیدن خودروهای لوکس در خیابان‏ها، از هر گونه پیش قضاوت در مورد مالک آن ها خودداری کنیم.  
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
نفرت پراکنی ممنوع! چشم ها را باید شست... 1