انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: اوه سرده.......
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.


مواظب گرمای دلت باش تا کاری که زمستان با زمین کرد ، زندگی با دلت نکند

زندگی زندگی کننده را دوست می دارد ...


ای که در فصل خزان بینی مرا با پشت خم ،

این زمستان را مبین ، ما هم بهاری داشتیم



به شقایق سوگند
که تو بر خواهی گشت ،
من به این معجزه ایمان دارم ،
منتظر باید بود
تا زمستان برود ،
غنچه ها گل بکنند !


عمر برف است و آفتاب تموز ( تابستان )

اندکی ماند و خواجه غره هنوز ...

شاعر : ؟؟

----------

برف نو! برف نو!

سلام، سلام

بنشین، خوش نشسته ای بر بام

پاکی آوردی ای امید سپید

همه آلودگی ست این ایام



نویسنده : ؟؟

-------



در این روزهای برفی آیا برای گنجشکان دانه ای ریخته ای؟

----------

در برف، سپیدی پیداست. آیا تن به آن میدهی؟

بسیاری با نمای سپید نزدیک می شوند که در ژرفنای خود نیستی بهمراه دارند.

(ارد بزرگ)



-----------

رفاقت مثل آدم برفی میمونه، درست کردنش راحته اما نگه داشتنش سخته!

نویسنده : ناشناس

----



دست بر شانه هایم میزنی تا تنهایی ام را بتکانی ، به چه می اندیشی ؟ تکاندن برف از روی شانه آدم برفی


دنبال من می گردی و حاصل ندارد !
موجی که عاشق می شود ساحل ندارد !
باید ببندم کوله بار رفتنم را
مرغ مهاجر هیچ جا منزل ندارد
من عاشقی کردم تو اما سرد گفتی
از برف اگر آدم بسازی دل ندارد !



شاعر : ؟؟

--------------------------

دوست دارم برگردم اون دوران که بابام بیدارم میکرد و میگفت : پاشو ببین چه برفی اومده …

-------------------

باران یا برف … چه فرقی میکند ؟
تو که باشی ، هوا که هیچ ؛ زندگی خوب است …

---------------------------

::
دیدی که چه بی رنگ و ریا بود زمستان ؟
مظلوم ترین فصل خدا بود زمستان
دیدیم فقط سردی او را و ندیدیم
از هر چه دو رنگی است رها بود زمستان
بود هرچه فقط بود سپیدی و سپیدی
اسمی که به او بود سزا بود زمستان
گرمای هر آغوش تب عشق دم گرم
یکبار نگفتند چرا بود زمستان
بی معرفتی بود که هر بار ز ما دید
با این همه باز اهل وفا بود زمستان
غرق گل و بلبل شد اگر فصل بهاران
بوی گل یخ هم به هوا بود زمستان
با برف بپوشاند تن لخت درختان
لبریز و پر از شرم و حیا بود زمستان
در فصل خودش ، شهر خودش ، بود غریبه
مظلوم ترین فصل خدا بود زمستان …

شاعر : ؟؟

-----------------

امسال زمستون خیلی قشنگه چون با تو آغاز میشه ...
با تو نیستم با کفشمم… زبان


لیز خوردن بهونه ایست تا دست هایی رو که دوست داری محکمتر فشار بدی, روز زمستونیت قشنگ!





الا ای برف!
چه می ‏باری بر این دنیای ناپاکی؟
بر این دنیا که هر جایش
رد پا از خبیثی است
مبار ای برف!
تو روح آسمان همراه خود داری
تو پیوندی میان عشق و پروازی
تو را حیف است باریدن به ایوان سیاهی‏ها
تو که فصل سپیدی را سرآغازی
مبار ای برف!




آرزو دارم با بارش هر دونه از برف زمستونی یه غم از رو دلت کم بشه نازنینم …
merci
فکر کنم باید تو ادبیات میذاشتی