29-03-2016، 22:14
” تکـست + ترجـمه “
کاورش یکم بد بود نذاشتم :\
No one can love my closed heart
هیچکی نمیتونه قلب بسته ی منو عاشق کنه
That’s what I believed but at some point, my heart is opening
این چیزی بود که من باورش کرده بودم اما تو یه اشاره ، قلبم داره باز میشه
My hardened heart can never get a rush again
قلب سخت شده ی من نمیتونه دوباره بلرزه
That’s what I believed but every time I see you, my heart beats
این چیزی بود که من باورش کرده بودم اما هر وقت میبینمت ، قلبم میتپه
* You touch my heart baby (touch touch)
تو قلب منو لمس کردی عزیزم ( لمس لمس )
You touch my heart baby (touch touch)
تو قلب منو لمس کردی عزیزم ( لمس لمس )
With your soft hands, you touch my heart (touch)
با دستای مهربونت ، قلبمو لمس کردی ( لمس)
You touch my heart baby (touch touch)
تو قلب منو لمس کردی عزیزم ( لمس لمس )
You touch my heart baby (touch touch)
تو قلب منو لمس کردی عزیزم ( لمس لمس )
You took all, all, all of my heart (touch)
تو همه ، همه ، همه ی قلبمو دزدیدی (لمس)
I really don’t want to give or receive any more scars now
واقعا نمیخوام الان دیگه بیشتر از این صدمه ببینم یا صدمه بزنم
That’s what I believed but why does it seem like that won’t happen between you and me?
این چیزی بود که باورش داشتم اما چرا به نظـر میرسه بین من و تو یه اتفاقی افتاده؟
It will take a while for the scars in my heart to heal
برای زخمهای تو قلبم یه فرصت کوتاهه تا التیام پیدا کنن
That’s what I believed but at some point, I am in your embrace
این چیزی بود که باورش داشتم اما تو یه اشاره ، من تو آغوش تو هستم
* repeat
My heart that became as cold as ice
قلبم که مثل یخ سرد شده بود
At some point, you softly stole it
تو یه اشاره ، تو به نرمی قلبمو دزدیدی
You are a warm, shining sunlight
تو یه آفتاب گرم و درخشان هستی
On my scar, and new skin is growing over it
رو زخمم ،
و یه پوست جدید داره روش رشد میکنه
Without me knowing, at some point, I lean on you
بدون اینکه بدونم ، تو یه اشاره ، به تو تکیه کردم
I think the heavens might have given me one more chance
فکر میکنم بهشت به من یه شانس دوباره داده
That’s what I think baby
این چیزیه که من فکر میکنم عزیزم
کاورش یکم بد بود نذاشتم :\
No one can love my closed heart
هیچکی نمیتونه قلب بسته ی منو عاشق کنه
That’s what I believed but at some point, my heart is opening
این چیزی بود که من باورش کرده بودم اما تو یه اشاره ، قلبم داره باز میشه
My hardened heart can never get a rush again
قلب سخت شده ی من نمیتونه دوباره بلرزه
That’s what I believed but every time I see you, my heart beats
این چیزی بود که من باورش کرده بودم اما هر وقت میبینمت ، قلبم میتپه
* You touch my heart baby (touch touch)
تو قلب منو لمس کردی عزیزم ( لمس لمس )
You touch my heart baby (touch touch)
تو قلب منو لمس کردی عزیزم ( لمس لمس )
With your soft hands, you touch my heart (touch)
با دستای مهربونت ، قلبمو لمس کردی ( لمس)
You touch my heart baby (touch touch)
تو قلب منو لمس کردی عزیزم ( لمس لمس )
You touch my heart baby (touch touch)
تو قلب منو لمس کردی عزیزم ( لمس لمس )
You took all, all, all of my heart (touch)
تو همه ، همه ، همه ی قلبمو دزدیدی (لمس)
I really don’t want to give or receive any more scars now
واقعا نمیخوام الان دیگه بیشتر از این صدمه ببینم یا صدمه بزنم
That’s what I believed but why does it seem like that won’t happen between you and me?
این چیزی بود که باورش داشتم اما چرا به نظـر میرسه بین من و تو یه اتفاقی افتاده؟
It will take a while for the scars in my heart to heal
برای زخمهای تو قلبم یه فرصت کوتاهه تا التیام پیدا کنن
That’s what I believed but at some point, I am in your embrace
این چیزی بود که باورش داشتم اما تو یه اشاره ، من تو آغوش تو هستم
* repeat
My heart that became as cold as ice
قلبم که مثل یخ سرد شده بود
At some point, you softly stole it
تو یه اشاره ، تو به نرمی قلبمو دزدیدی
You are a warm, shining sunlight
تو یه آفتاب گرم و درخشان هستی
On my scar, and new skin is growing over it
رو زخمم ،
و یه پوست جدید داره روش رشد میکنه
Without me knowing, at some point, I lean on you
بدون اینکه بدونم ، تو یه اشاره ، به تو تکیه کردم
I think the heavens might have given me one more chance
فکر میکنم بهشت به من یه شانس دوباره داده
That’s what I think baby
این چیزیه که من فکر میکنم عزیزم