انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: اهنگسازي وتنظيم
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
فن تنظيم و هارمونيزه کردن موسيقي، چندين قرن در اروپا سابقه دارد، در حاليکه سابقه آن در ايران، به يک قرن هم نمي رسد! علينقي وزيري را مي توان به عنوان بنيانگذار تنظيم موسيقي در ايران دانست. وي به پشتوانه علم و اطلاعات موسيقايي زيادي که در طي سالهاي متمادي در اروپا کسب کرده بود و نيز در کنار آن، آموزشهايي که در حيطه موسيقي ايراني از اساتيد بنام زمان خود، فراگرفته بود، توانست اولين گروه موسيقي و ارکستر را (در ايران) بوجود آورد.
در تئوري موسيقي، لفظ «ارکستر» به گروهي اطلاق مي شود که نوازندگان آن حداقل ۱۵ نفر باشند. اگر چه نوازندگان گروه وزيري از اين تعداد نيز بيشتر بودند ولي بعدها اين لفظ براي گروههاي کمتر از ۱۵ نفر نيز معمول شد. پيش از اينکه استاد وزيري چنين گروهي را گرد هم سازد، به ندرت پيش مي آمد که چندين نوازنده با سازهاي مختلف، در کنار يکديگر به اجراي برنامه بپردازند و در صورتي هم که گروه نوازي مي کردند، تمامي نوازندگان از ابتدا تا انتهاي قطعه، عيناً يک ملودي مشترک را اجرا مي کردند (از جمله اين گروهها، مي توان به گروه نوازندگان انجمن اخوت اشاره کرد).


ممکن است در اينجا سئوالي در ذهن تداعي شود که پس چه تفاوتي بين اين گروهها و ارکستر وزيري بود؟ نکته مهم اينجاست که در اجراي قطعه اي که براي گروه يا ارکستر تنظيم مي شود، هر کدام از نوازندگان آن بايد فقط ملودي و نت مخصوص به خود را بنوازند تا در مجموع نوازندگي همه اعضاي گروه، ملودي اصلي قطعه بوجود آيد پس با اجراي يک نفر يا تعداي از اعضاي گروه، قطعه کامل نشده و هيچ مفهومي نخواهد داشت. پس نگهداري صحيح وزن قطعات در چنين گروههايي، عامل بسيار مهمي در بهتر اجرا شدن قطعه است.
شايد پرسش ديگري نيز در اينجا به ذهن برسد که چه لزومي دارد يک قطعه را براي سازهاي مختلف تنظيم کنيم؟ در جواب اين سئوال بايد اول به اين نکته اشاره کرد که اگر هر ساز، در جاي خودش بگار گرفته شود، بهتر مي تواند آن ملودي را به شنونده القاء کند. دوم اينکه ويژگيها و وسعت سازها با هم متفاوت است. مثلا به هيچ وجه قابليتهاي سنتور، ني و کمانچه يکسان نيست، بلکه هر ساز ويژگي اجراي ريتمها و ملوديهاي خاص خود را دارد (به طور مثال هيچگاه نمي توان چهارمضرابهاي مخصوص ويلن را با ني اجرا کرد).
اشتباهاً اين تصور پيش نيايد که حتماً يک قطعه بايد براي تعداد زيادي از سازها تنظيم شود. بلکه ممکن است تنظيم يک قطعه، فقط براي دو ساز باشد (دوئت)، در حاليکه اين دو ساز نيز مي توانند شبيه به يکديگر نيز باشند. به طور مثال، دو سنتور که هر کدام نت مخصوص به خود را اجرا مي کنند نيز، نوعي تنظيم به حساب مي آيد.
سازها در موسيقي غرب، به سه دسته کلي طبقه بندي مي شوند: آرشه اي، بادي، ضربه اي (کوبه اي).

▪ ولي اين تقسيم بندي در موسيقي ايراني کمي متفاوت و کلي تر است:
۱ سازهاي ضربه اي
۲ سازهاي کششي.
به صورتيکه تمبک را در کنار سازهاي زخمه اي (مانند تار و سنتور و...) و ني را نيز در کنار سازهاي آرشه اي (مانند کمانچه و قيچک) قرار مي دهند. (البته انواع ديگري از تقسيم بندي نيز وجود دارد).
تنظيم قطعه بر عهده شخص تنظيم کننده است. تنظيم کننده قطعه که گاهاً سرپرست گروه نيز هست، بايستي حداقل يک ساز را به طور حرفه اي بنوازد و با ديگر سازها نيز به صورت مقدماتي آشنايي داشته باشد (بخصوص کليدهاي سل، دو، فا در نت نويسي).
● پارتيتور قطعه «رهگذر»
تنظيم قطعه امري است بسيار مشکل و وقت گير. شخص تنظيم کننده پس از تدوين ملودي کلي خود، بايد سازهاي موجود در گروه خود را طبقه بندي کرده تا ببيند از نظر حجم وسعت صدادهي تا چه حد بظاعت دارد. مسلماً حجم صدادهي يک گروه ۵ نفره، خيلي کمتر از صدادهي يک ارکستر ۱۵ نفره است. شخص تنظيم کننده بايد بر اساس تعداد نوازندگاني که دارد، تنظيم خاصي بنويسد. مهارت در نوازندگي نيز، بحث بسيار مهمي است. به اين صورت که تنظيم کننده قطعه، بايد کاملاً از تواناييهاي نوازندگي تک تک نوازندگانش، مطلع باشد.
همانطور که قبلاً ذکر شد، نت تنظيم قطعه، براي هر يک از سازها متفاوت است، اما بايد به اين مسئله نيز اشاره کرد که معمولاً به دليل حجم کم صدادهي سازهاي کششي (مخصوصاً در موسيقي ايراني) شخص تنظيم کننده، تنظيم واحد و يکساني براي تمامي سازهاي کششي مي نويسد (يعني تمامي سازهاي کششي، نت واحدي را اجرا مي کنند). بوسيله اين متد، مي توان تا حدودي بين سازهاي مضرابي و آرشه اي، بالانس و توازن ايجاد نمود.
يک تنظيم کننده حرفه اي کسي است که با وجود علم به ويژگيهاي هر ساز، ساعتهاي متمادي را صرف مشورت با نوازندگان ديگر سازها مي کند تا بدين وسيله بتواند بهترين تنظيم را ارائه دهد. وي بايد متوجه باشد که قسمتهاي مختلف قطعه را کداميک سازها بهتر مي تواند اجرا کند تا حس زيباتري به مستمع منتقل شود.
در يک گروه، سازهايي هستند که براي اجراي ملودي، بسيار مفيد و کاربردي اند. در کنار آن، سازهايي هم هستند که بيشتر براي پر کردن فضا و يا پشتيباني از ملودي اصلي بکار مي روند و به تنهايي کاربرد خاصي در قطعه ندارند. لازم به ذکر است برخي از تنظيم کننده ها براين عقيده اند که حتي بايد براي تمبک و دف نيز، تنظيم خاصي وشت.
شخص تنظيم کننده در نهايت امر، نت تنظيم شده براي هر ساز را به ترتيب اهميت سازها، روي خط حامل بر روي کاغذي (پارتيتور) مي نويسد و پس از آن نت هر يک از سازها را نوازندگان مخصوص خود مي دهد و پس از آن تمرين را آغاز مي کنند. البته اندک نوازندگاني نيز هستند که قادرند نت مخصوص به خود را بدون تمرين قبلي و با نگاه کردن به پارتيتور خود اجرا کنند که البته به مهارت زيادي نياز دارد (دشيفر).
زمانيکه کلنل وزيري ارکستر خود را بوجود آورد، متوجه فقدان صداهايي زيرتر و بم تر از صداي تار شد که بسيار به آن احتياج داشت. به همين دليل، تار سوپرانو و آلتو را ابداع کرد و همينطور بعدها تارباس (بم تار) نيز ابداع شد. در سالهاي بعد، بنا بر احتياج گروهها و ارکسترها، سازهايي چون سنتورباس و سوپرانو و قيچک آلتو و باس نيز ساخته و به تدريج بکار گرفته شد.
پس از وزيري، افراد زيادي به تنظيم قطعات موسيقي پرداختند که از برجسته ترين آنها مي توان به روح الله خالقي، حشمت سنجري، جواد معروفي، حسين دهلوي، فريدون ناصري، فرامرز پايور، محمد حيدري، فرهاد فخرالديني، فريدون شهبازيان، پرويز مشکاتيان و حسين عليزاده اشاره کرد.
يک قطعه را ممکن است دهها نفر بنا بر سليقه خود، تنظيم کنند ولي هميشه تنظيمي ماندگار خواهد ماند و به دل مي نشيند که پشتوانه آن، دانش موسيقايي و نيز ذوق هنري و زيباشناسي تنظيم کننده آن باشد.