انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: موسيقي قدرت در اثار بهتوون
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
شهر بن در ماه سپتامبر هر سال جشنی برپا میکند به یاد لودویک وان بتهوون نامدارترین فرزند خود. جشنواره امسال با شعار «موسیقی قدرت» برگزار میشود و محور برنامههای آن اهمیت سیاسی موسیقی است و نقش این هنر در میدان سیاست.


در این چارچوب آثاری مانند «سمفونی آلمانی» اثر هانس آیسلر به اجرا در میآید. این اثر در سال ۱۹۵۹ نخست در برلین شرقی اجرا شد. آیسلر مهمترین آهنگساز آلمان شرقی (سابق) بود که برخی او را «کارل مارکس موسیقی کلاسیک» لقب دادهاند. هانس آیسلر سرود ملی آلمان شرقی را نیز تصنیف کرده است.




در جشنواره امسال همچنین اثری از آرنولد شوئنبرگ آهنگساز نوگرای اتریشی اجرا میشود بر پایه شعری از لرد بایرون که از ناپلئون بوناپارت امپراتور فرانسه به عنوان خدمتگزار انقلاب کبیر ستایش میکند. این اثر در زمان پیدایش، طعنهای بود به آدولف هیتلر رهبر رژیم نازی که در نیمه اول قرن بیستم شالوده قدرت جهنمی خود را در اروپا گسترش میداد.

نقطه اوج جشنواره بتهوون امسال اجرای تمام سمفونیهای نه گانه بتهوون است به رهبری کورت مازور رهبر ارکستر برجسته آلمانی که آثار بتهوون را این بار با ارکستر ملی فرانسه به اجرا میگذارد.

آرمان سیاسی بتهوون

در دوران بتهوون بخش اعظم قاره اروپا هنوز در استبداد و تاریکاندیشی فرو رفته بود. در انگلستان از پایان قرن هفدهم نظام پارلمانی برپا شده بود، اما بنیادهای حکومت مردم در مرزهای جزیره دموکراسی محدود مانده بود. توفان سیاسی عظیمی که در جبنش روشنگری فرانسه، ندای آزادی و برابری را برای سراسر بشریت به صدا در آورد، با انقلاب کبیر فرانسه به ثمر نشست.




انقلاب که در سال ۱۷۸۹ به استبداد سلطنتی خاتمه داد، نه تنها پیروزی یک ملت، بلکه پیروزی یک آرمان جهانی بود. در سراسر اروپا تمام جانهای روشن و آزاد به این انقلاب چشم دوخته بودند. بتهوون به انقلاب کبیر فرانسه و منشور حقوق بشر برآمده از آن اعتقاد عمیق داشت.

یکی از معروفترین آثار بتهوون که درونمایه و پیام سیاسی روشنی دارد، سمفونی سوم او (اوپوس ۵۵) معروف به سمفونی اروئیکا یا «قهرمانی» است. بتهوون این اثر را در ستایش از سه شعار فناناپذیر انقلاب کبیر فرانسه یعنی «آزادی و برابری و برادری» تصنیف کرده است.

بتهوون که از پیروزی انقلاب کبیر به شوق آمده بود، قصد داشت در اثری حماسی تمام احترام و ستایش خود را به پای جنبش انقلابی و آماج انسانی آن نثار کند. هنگامی که ناپلئون بناپارت به نام دفاع از انقلاب، قدرت را در فرانسه به دست گرفت، بتهوون مانند بسیاری دیگر گمان برد که انقلاب سردار واقعی خود را یافته است. با این برداشت بود که بتهوون سمفونی بزرگ خود را به ناپلئون تقدیم کرد.

سمفونی سوم حماسهایست در ستایش از یک قهرمان مردمی. نوای موسیقی از سویی عظمت روحی یک قهرمان را مجسم میکند، عواطف انسانی او در کنار عزم و اراده بیکران او در مبارزه با تیرگیها و پلیدیها، و از سوی دیگر بر والایی و فناناپذیری آن آرمانها تأکید میشود.

سمفونی سوم
اما ناپلئون که وعده دفاع از انقلاب را داده بود، به زودی به آرمان دموکراسی پشت کرد. او در سال ۱۸۰۴ تاج سلطنت بر سر گذاشت و خود را امپراتور خواند. اقدام بتهوون ضربه ای هولناک بود بر وجدانهای آزاد و انساندوستی که در سراسر اروپا به پیروزی آرمانهای انقلاب کبیر چشم دوخته بودند.

ادامه مطلب در ادامه مطالب در خبر نامه عضو شوید




بتهوون با دریافت خبر تاجگذاری ناپلئون، خشمگین شد و فریاد برداشت که: «این مرد آدمی حقیر و فرومایه بیش نیست.» او از آنکه با سادهدلی اثر خود را به ناپلئون تقدیم کرده بود، پشیمان شد. پس برگ تقدیمنامه سمفونی را دور انداخت و بر روی نسخه تازه چنین نوشت: «تقدیم به خاطره یک مرد بزرگ.»

بتهوون که از زمان بازگشت دیکتاتوری به فرانسه، ناپلئون را "گورکن انقلاب" میدانست، اقدامات و فتوحات او را در اروپا با نگرانی دنبال میکرد. ناپلئون به جای دفاع از سامانهای انسانی و مردمی، به جهانگشایی و استبداد فردی روی آورده بود. امپراتور جاه طلب ده سالی در اروپا جولان داد و همه جا سیل خون به راه انداخت. به جای پیامهای انسانی انقلاب، در سراسر اروپا بذر نکبت و وحشت پراکنده ساخت





سرانجام ستاره بخت "امپراتور" افول کرد و ناپلئون در سال ۱۸۱۳ از نیروی دریایی انگلستان شکست سختی خورد. پیروزی فیلدمارشال آرتور ولسلی، دوک ولینگتون در نبرد ویکتوریا در شمال اسپانیا ضربه شدیدی بر ارتش ناپلئون وارد کرد. هنگامیکه این خبر به وین رسید، همه آزادیخواهان شاد شدند. بتهوون شکست ناپلئون را با موسیقی پرشور خود جشن گرفت.

بتهوون در این اثر حماسی که «پیروزی ولینگتون» نام دارد، در رنگآمیزی صحنههای رزمی از سازهای قوی و پرطنین مانند طبل و ترومپت استفاده کرده و برای تجسم درگیری ارتشهای فرانسه و بریتانیا، به مارشهای ملی دو کشور ارجاع داده است.

اپرایی در ستایش آزادی

بتهوون از حاکمیتها و دربارهای فرسودهی دوران خود بیزار بود و از نشان دادن نفرت خود باکی نداشت. او هنر خود را نه برای درباریان فاسد و اشراف جاهطلب بلکه برای همه شهروندان میخواست.






تنها اپرای کامل بتهوون به نام «فیدلیو» که شکل نهایی آن در سال ۱۸۱۴ به اجرا در آمد، یکسره در ستایش از پیکار در راه آزادی است. قدرتهای استبدادی هیچگاه به این اپرا روی خوش نشان ندادند، اما دوستداران موسیقی همواره به عنوان اثری اصیل از آن استقبال کردند. بیشتر صحنههای اپرای بتهوون در سیاهچال زندان میگذرد، و در آریاهای مؤثر و پرشور اپرا، همدلی با محکومان و ستمدیدگان موج میزند.

بتهوون اثر مشهور خود «اوورتور اگمونت» را در سال ۱۸۱۰ بر پایه نمایشنامهای از ولفگانگ فون گوته شاعر انساندوست آلمانی تصنیف کرد. جانمایه این اثر نیز پیکار در راه آزادی و برابری انسانهاست. اگمونت قهرمانی ملی است که در راه آزادی و استقلال مردم خود پیکار میکند و برای رسیدن به هدف بهایی سنگین میپردازد. او مانند هر قهرمان واقعی با کشمکشی درونی درگیر است.

تضاد میان عواطف فردی و وظیفه وجدانی بنمایه اصلی این اثر است. اگمونت مانند هر انسان عادی در آرزوی یک زندگی راحت و آرام در کنار دلبر زیبای خویش است، اما احساس مسئولیت در برابر ملت، او را به میدان مبارزه و پایداری در برابر دشمنان فرا میخواند. موسیقی بتهوون تضادهای عاطفی و احساسی قهرمان را به شیواترین لحنی بیان کرده است.

اگمونت سرانجام در راه آرمان انسانی خود جان میسپارد. بتهوون بر مرگ تراژیک قهرمان سوگواری میکند، اما اندوه مرگ اگمونت به نوای پیروزی معنوی قهرمان و نامیرایی آرمان بشری او ختم میشود.

سمفونی نهم
سمفونی نهم بتهوون به ویژه با موومان چهارم و آوازی (کورال) را میتوان مهمترین اثر موسیقی مغرب زمین دانست. این اثر را چکیده فرهنگ اروپای مدرن دانستهاند. سمفونی نهم مدیحهای نیرومند و شاداب در ستایش از آرمانهای جنبش روشنگری است، صلای آزادی برای همه انسانها فراسوی تمام مرزها و نژادها. سرود معروف «در ستایش شادی» بر پایه شعر فریدریش شیلر چکامه کاملی در بزرگداشت سروری آدمی در جهانی فارغ از قید و بندگی است.

بنیاد فرهنگی یونسکو سمفونی نهم بتهوون را بخشی از میراث بشری دانسته است. اتحادیه اروپا در سال ۱۹۸۵ بخش آخر یا کورال سمفونی با آواز معروف «یک روز همه انسانها با هم برادر میشوند» را سرود خود ساخت، با این توضیح که: پیام این سمفونی، یعنی آرزوی دنیایی بهتر و شایستهتر، امروزه هدفی دور، اما آرمانی همواره زنده است