24-07-2016، 10:56
گرامی ترین و زیباترین چیزها
در جهان نه دیده می شوند
و نه حتا لمس می شوند.
آنها را تنها باید در دل حس کرد.
دل نوشته های جدید و شنیدنی
” دلتنگم “
آن قدر که می توانم
ساعت ها زیر باران قدم بزنم
بی آنکه قطره ای
خیس شوم …
دل نوشته های جدید و شنیدنی
از دست دادن هر انسانی که دوستش می داشتم ،
آزاردهنده بود.
گرچه اکنون متقاعد شده ام که هیچکس ،
کسی را از دست نمی دهد؛
زیرا هیچکس مالکِ کسی نیست
این تجربه واقعی آزادی است :
داشتن مهمترین چیزهای عالم بی آنکه صاحبشان باشی !
دل نوشته های جدید و شنیدنی
و زن زیباست
و زیباتر از او
جای پای اوست
بر صفحات کاغذ.
دل نوشته های جدید و شنیدنی
وقتی سیگار
تنها روشنایی این اتاق است
با چشم هایی تاریک
با موهایی تاریک
چگونه مرا پیدا کند
زنی که خودش گم شده است .
دل نوشته های جدید و شنیدنی
آخرین قطار هم رسید
کسی نیامده است
باشاخه گلی در دست و
گنجشکی در سینه
ریلها را می شمارم.
شعر
تا خانه همراهی ام می کند!
دل نوشته های جدید و شنیدنی
با چند پوکه
زیر سیگاری کوچکی
درست کرده ام
هر سیگاری در آن می تکانم
صدای سربازی را می شنوم
که با یکی از فشنگ ها
خاموش شده است…
دل نوشته های جدید و شنیدنی
معمار این خیابان
عاشق نبوده است
هر روز
بی تو می روم از این پیاده رو
دل نوشته های جدید و شنیدنی
هیچ وقت
برایِ کسی که
دوستش داری
عطری را که میزنی، نخر …
بویِ نبودن هایت
دیوانه اش میکند …
دل نوشته های جدید و شنیدنی
تو آن برگی که در آغوش دارند
تو آن نقشی که بر تن پوش دارند
تو آن غوغای آغازین روزی
که گنجشکان بازیگوش دارند
اي پرنده زيبا
زخم بالت را که ميبستم
عاشقت شدم
نبايد اينقدر بيرحمانه دور ميشدي
بي پر و بالم من
آسمان به آسمان
چگونه دنبالت بگردم ؟
اي پرنده زيبا
اسير زيباييات شدهام
مرا به قفس عشقت انداخته اي
کوچک که بودم
نمی توانستم
مرگ را با همه ی عظمتش بشناسم
حالا
بزرگ شده ام
آنقدر که قادرم
زندگی را با همه ی حقارتش
به شوخی بگیرم.
دل نوشته های زیبا و عاشقانه
بر و دوش مرا از حفظ هستی
لب نوش مرا از حفظ هستی
نیازی نیست حتا دکمه ای را…
تو آغوش مرا از حفظ هستی
دل نوشته های زیبا و عاشقانه
هزار نکته ز باران و برف می گوید
شکوفه ای که به فصل بهار در چمن است
هم از تحمل گرما و قرن ها سختی است
اگر گهر به بدخش و عقیق در یمن است
دل نوشته های زیبا و عاشقانه
نمی دانم دلتنگی ام
برای چیست
و دستهایم چشم انتظار کیست
در من،کودکی دبستانی
تکیه داده است به دیوار
و مدام به آمد و شدِ مردم نگاه میکند!
دل نوشته های زیبا و عاشقانه
تنهایی یعنی :
باران ببارد وُ،
تو به قدر دو نفر،
تنها قدم بزنی !
دل نوشته های زیبا و عاشقانه
مرا ببوس
پیش از آنکه ،
آخرین قطره ی باران
بر زمین افتد
شاید با بوسه ی تو
باران
دوباره باریدنش را
از سر گیرد …
دل نوشته های زیبا و عاشقانه
احساس می کنم ده ها نفرم
شاید هم صدها نفر
چون هر شب از دلتنگی می میرم
و هر صبح
یک آدمِ دیگر
در من جان می گیرد
و به دوست داشتنِ تو ادامه می دهد
دل نوشته های زیبا و عاشقانه
یکیو دوست داشتم
اونقدر بهش فکر کردم
که تصورى که ازش داشتم
از خود واقعیش سبقت گرفت
بعدها..
دیگه خودشو دوست نداشتم.
تصور ذهنى خودمو دوست داشتم!
دل نوشته های زیبا و عاشقانه
روزگار همیشه بر یک قرار نمی ماند
روز و شب دارد ،
روشنی دارد ،
تاریکی دارد ،
کم دارد ،
بیش دارد
دیگر چیزی از زمستان باقی نمانده ،
تمام می شود بهار می آید …
دل نوشته های زیبا و عاشقانه
می گویند : زمانی که داری، بخور، بنوش و شادباش.
اما چگونه می توانم بخورم و بیاشامم
هنگامی که می دانم
آن چه را که خوردنی است
از دست گرسنه ای ربوده ام
و تشنه ای به لیوان آب من محتاج است