انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: 30اصطلاح کاربردی در زبان انگلیسی
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
30 اصطلاح کاربردی در زبان انگلیسی

1.I'm not the same guy

من دیگه اون آدم قبلی نیستم



2.Long story short

خلاصه اش كنم ( وقتي مي گيم بذار خلاصه بهت بگم..! )



3. I am your humble

كوچيك شما هستم

4.Zip it up

ساكت باش


5.It costs an arm & a leg

حسابی پیاده شدم، کلی واسم آب خورد





6.Jump down someone's throat

از دست کسی عصبانی شدن



7.Keep up the good work

به کاری که میکنی ادامه بده



8.Good for you

خوش به حالت




9.Pain in the neck

آدم یا چیز اعصاب خورد کن

10.It’s bound to happen

باید بشود



11.If gold rusts, what then can iron do?

هر چه بگندد نمکش می زنند وای به روزی که بگندد نمک





12.Keep in the picture

در جريان امور قرار دادن



13.Ring a bell

به نظر كسي آشنا آمدن. به ذهن كسي آمدن ( مثلا وقتي كسي رو نديديم ولي مي گيم چقدر به نظر آشنا مي رسه !! )



14.I saw a Saw that saw a Saw

من يک ارّه ديدم که داشت ارّه ديگه رو ميبريد،(دست بالا دست بسياره)

به معنای ديدن see اولی گذشته saw

دوم به معنای ارّه saw

سوم به معنای بريدن saw

چهارم هم به معنای ارّه saw



15.As the question, so the answer

از هر دستی بدی از همون دست پس ميگيری

16.In order of age

به ترتیب سن



17.Never say die

به دلت بد نیار



18.Keep your distance from hand phone chargers

از گوشی موبایل در زمان شارژ شدن دوری كنید



19.I'm starving

بدجوری گشنمه



20.They have a cat and dog life

دائما با هم جنگ و دعوا دارند (زن و شوهر)



21.It was a pig of a day

روز سختی بود



22.Jelly fish

آدم بی اراده



23.Kind deeds never dieکار خوب گم نمی شه



24.Stop nagging نق نزن

25.I give you my word

You have my word

به کسی چیزی در این مورد نخواهم گفت



26.Let sleeping dogs lie
دنبال شر نرو



27.KEEP YOUR SHIRT ON

جوش نزن / عجله نكن/ یه دقیقه صبر كن



28.Is the ball and here is the field

این گوی و این میدان



29.Wet blanket

ضدحال

30.Do your best

تمام تلاشت رو بکن


سپاس
دوسه چیز به اطلاعاتمون +شد Sleepy

Thanks Mr