انجمن های تخصصی فلش خور

نسخه‌ی کامل: یه داستان خیلی غمگین(قول میدم اشکتون دراد)
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2
(14-04-2017، 13:15)sogol.bf نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[ -> ]
خانواده ی فقیری در هند بود که تعدادشون پنج تا بودن مادر پدر دو پسر و یه دختر کوچولو پدرشون کار میکرد و بهشون غذا میداد پدرشون بعد از چند روز سرطان گرفت و مرد همسایه ها برای 40 روز برایشان غذا می آوردند بعدش از غذا دادن بهشون خسته شدن و بیچاره ها خیلی گرسنه بودند برای اینکه غذا نداشتند یه پسرشون هم مریض شد و دختر کوچولو رفت پیش مادرش و گفت:مامان داداشم کی میمیره؟؟!چشمان مادرش پر از اشک شد و پرسید:چرا چنین حرفی زدی؟دختر گفت:آخه وقتی داداشم بمیره بهمون غذا میدن!؟؟ crying crying سپاسسسسسسس crying

در کل فقر رو نشون میده
این که اصلا گریه آور نبود Dodgy
خیلی غم انگیز بود
ممنون
cry2cry2cry2
صفحه‌ها: 1 2